1389/9/30 سه‌شنبه

 
 
 
 
مباحثي پيرامون ارزيابي در دانشگاهها
 
 
گردآوري : كارشناسان اداره ارزيابي دانشگاه
 
پيشگفتار
     دانشگاه ها از پرارزش ترين نهادهايي هستند كه جامعه براي پيشرفت و توسعه در اختيار دارد. از يك سو حافظ و انتقال دهنده ميراث فرهنگي و ارزشهاي حاكم بر جامعه اند و از سوي ديگر پاسخگوي نيازهاي اجتماعي براي كسب اشاعه و توسعه دانش و فناوري مي باشند. براي دستيابي به چشم اندازي مناسب از موقعيت كنوني و مسائلي كه دانشگاههاي كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه پيش رو دارند بايد نظام آموزش عالي بصورت دقيق مورد بررسي قرار گيرد و مؤلفه ها، عناصر و عوامل تأثيرگذار بر آن و سهم هريك از آنها در اين عرصه مشخص شود. از طرفي به آموزش عالي به عنوان يكي از عوامل مؤثر در تحقيق سياستهاي توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نگاه مي شود. زيرا شالوده توسعه سياسي و اقتصادي در دانشگاه ريخته مي شود. بنابراين اگر رسالت اصلي آموزش عالي را تربيت و تأمين نيروي انساني متخصص مورد نياز كشور بدانيم اين رسالت يكي از اهداف كيفي به حساب مي آيد، كه مستقيماً به كيفيت نظام آموزش عالي ارتباط پيدا مي كند.
      نظام آموزش عالي به عنوان پديده اي هدفمند داراي دو بعد كمي و كيفي است كه رشد متعادل و موزون آن نيز بايد در هر دو بعد كمي و كيفي به موازات يكديگر باشد. همچنين بايد گفت كيفيت آموزشي و پژوهشي از جمله دغدغه هايي است كه هميشه نظام هاي دانشگاهي براي دستيابي به آن تلاش مي كنند. از سوي ديگر كيفيت در آموزش عالي امري پويا و داراي ابعاد متعددي است كه دائماً تغيير مي كند. با استفاده از ديدگاه سيستمي و نگاه جامع به كيفيت مي توان كيفيت نظام آموزشي را بر مبناي هر يك از عوامل دانشگاهي، عوامل درونداد، فرايند و برونداد مد نظر قرارداد.
      ارتقاء و بهبود كيفيت آموزش، هدف متعالي هر نظام آموزشي است كه دست نيافتن به اين هدف باعث به هدر رفتن منابع اقتصادي، زوال اعتماد به نفس و تزلزل شخصيت فردي و اجتماعي فراگيرندگان مي شود.
     در ايران، دانشگاهها از نظر كيفي در سطح مطلوب و قابل قبولي قرار نداشته و بر سر راه آنها مسائل و مشكلات متعددي وجود دارد كه منجر به پايين آمدن سطح كيفيت آنها شده است؛ به طوري كه عمده ترين مشخصه آموزش عالي طي ده سال گذشته سير نزولي شاخص هاي كيفي اعلام شده است. به همين دليل استفاده از رويكرد ارزيابي دروني با هدف بهبود مستمر كيفيت نظام دانشگاهي و جلب مشاركت اعضاء هيأت علمي درسال1376مورد توجه قرارگرفت و نتايج رضايت بخش آن بر اين امر صحه نهاد كه ارزيابي دروني با توجه به ويژگي ها و زمينه نظام آموزش عالي ايران، مي تواند ساز و كاري مناسب در جهت بهبود مستمر كيفيت نظام آموزش عالي و ارتقاء آن باشد. لذا؛ در اين كتاب به مباحث ارزشيابي، كيفيت آن در نظام آموزش عالي و انواع ارزيابي پرداخته شده است. (محمدي، رضا و همكاران، 1384: 11-15)
 
فصل اول
مفهوم ارزشيابي
مقدمه
    رالف تايلر را بايستي بنيانگذار ارزشيابي آموزشي به مفهوم جديد آن دانست. به نظر او ارزشيابي آموزشي فرآيند سنجش ميزان تحقق اهداف از قبل تعيين شده مي باشد. در كليه تعاريف ارزشيابي به مفهوم علمي آن مي توان سه عنصر مشترك «فرايند منظم و هدفدار جمع آوري داده ها و اطلاعات»، «قضاوت ارزشي درباره ميزان مطلوبيت موضوع مورد ارزشيابي» و اقدام و عمل مرتبط بر نتايج ارزشيابي را مشاهده كرد. ارزشيابي آموزشي به عنوان يك حوزه تخصصي مرهون تلاش دانشمنداني مانند تايلر، اسكريون، استيك، بيباي، استافيل بيم، ورتن، سندرز و .... است. (محمدي، 1384: 19-21)
 
 
 
معني و مفهوم ارزشيابي
      ارزشيابي در معناي غير رسمي آن و به طور خاص ارزشيابي عملكرد افراد به طور مشخص است در كليه تعاريف ارزشيابي از مفهوم آن سه عنصر در آنها مشترك به چشم مي خورد: (Worthan & Sanders, 1997)
1)      فرآيند منظم و هدفدار جمع آوري داده و اطلاعات است.
2)      قضاوت ارزشي در مورد مطلوبيت پديده ارزشيابي انجام مي گيرد.
3)      وسيله اي براي شناخت و دانش و در نتيجه حذف، تغيير، اصلاح و يا تجديد نظر منجر به بهبودي وضعيت مورد ارزشيابي است.
انجام ارزشيابي به شيوه گفته شده منجر به:
الف) شناخت دقيق و علمي از وضعيت موجود نظام و ميزان مغايرت آن با وضعيت مطلوب و مورد انتظار
ب) ارائه پيشنهادهاي علمي و مستند در جهت بهبود نظام، رفع يا كاهش ضعف ها و تحكيم قوت ها، خواهد شد.
وجوه افتراق و اشتراك ارزشيابي با اندازه گيري و پژوهشي
اين قسمت در دو بخش مورد بررسي قرار مي گيرد . 1- ارزشيابي و اندازه گيري 2- ارزشيابي و پژوهش.
توضيح 1) : گفتيم كه از ارزشيابي براي جستجوي منظم و قضاوت در مورد ارزش پديده مورد ارزشيابي استفاده مي كنيم كه در نهايت منجر به ارائه پيشنهاداتي با هدف بهبود و بهبود سازي مورد ارزشيابي مي شود كه اين فرآيند ارزشي است.
اما شيوه اندازه گيري براي انتصاب اعداد به خصيصه هاي افراد يا واحدها بر حسب قاعده معين، با اين توضيح رابطه‌اي مشخص ميان ميزان واقعي خصيصه افراد برقرار مي شود. اين فرآيند غيرارزشي است و به مقادير حاصل ارزشي تعلق نمي گيرد. ولي در ارزيابي آموزشي جهت قضاوت درباره پديده هاي آموزشي از اندازه گيري آموزشي جهت اندازه گرفتن مقدار صفت متغير در پديده آموزشي استفاده مي شود.
توضيح 2 ) : هر دو مورد از روش هاي جستجوي نظام يافته و نظام دار استفاده مي كنند، اما تفاوتهايي دارند، هدف نخستين پژوهش، توليد يا افزايش دانش در يك حوزه در جهت مشاركت در رشد و پرورش تئوري است در حاليكه ارزشيابي به صورت آگاهانه و با هدف ارائه پيشنهاد براي اجرا و كاربرد در عمل صورت مي گيرد، پژوهش نتيجه - محور است و به دنبال جستجوي نتايج است، ارزشيابي فرآيند محور است و منجر به قضاوت مي شود. از اين رو ارزش گذاري شرط لازم ارزشيابي است. تفاوت ديگر در تعميم پذيري نتايج است، نتيجه ارزشيابي حاصل از توصيف و قضاوت در مورد يك موضوع خاص كاملاً ويژه و خاص زمينه است كه موضوع مورد ارزشيابي در آن قرار دارد. در مقابل هدف پژوهش افزايش دانش عمومي و روش هايي مي باشد كه براي به حداكثر رساندن قابليت تعميم پذيري به چيزهاي متفاوت فراواني طراحي شده است و جهت قضاوت در مورد كفايت آنها است. كفايت پژوهش اعتبار دروني يا عليت و اعتبار بيروني يا قابليت تعميم به ديگر چيزها و در زمان هاي ديگر است.
كيفيت ارزشيابي عبارتند از :
-          درستي
-          فقيد بودن
-          عملي و معقول بودن
-          تناسب (محمدي، 1387: 19-22)
 
اهداف و كاركردهاي ارزشيابي
      همسو با تعريف ارائه شده از ارزشيابي آموزشي، هدف اصلي و پايه اي ارزشيابي را مي توان قضاوت كردن درباره ارزش پديده مورد ارزشيابي دانست. آنچه در اين خصوص قابل توجه است تمايز اهداف از نقشهاي ارزشيابي است. هدف ارزشيابي فراهم كردن پاسخ به سؤالات اصلي ارزشيابي است (Fitzputrich & Worthen, 2004:10-19)، در حاليكه نقشهاي ارزشيابي بيانگر روشهايي كه بدان وسيله به سؤالات مورد نظر پاسخ داده مي شوند، است.
      درمنابع مختلف ارزشيابي آموزشي دربحث كاركردها ما با دو كاركرد عمده روبرو هستيم كه به وسيله اسكريون مطرح شده است. او ارزشيابي را داراي دو كاركرد تكويني و پاياني دانست. (House, 1989)
ارزشيابي تكويني مي تواند براي برنامه ريزي و بهبود فعاليتهاي آموزشي انجام شود. در حاليكه ارزشيابي پاياني براي انتخاب از ميان گزينه هاي ممكن پاسخگويي (حسابرسي) و اعتبارسنجي نظام آموزشي انجام مي شود. بنابراين در ارزشيابي تكويني تأكيد عمده بر روي فرايند برنامه است اما در ارزشيابي پاياني هدف جمع بندي مطالب است. (بولا، 1990: 24)
     فيتزپاتريك و همكاران، دو نقش تكويني و پاياني را منطبق بر ارزيابي دروني و بيروني مي دانند و بر اين اساس اظهار مي دارند كه ارزشيابي تكويني عموماً بوسيله ارزيابان دروني و ارزشيابي پاياني بوسيله ارزيابان بيروني انجام مي گيرد؛ هدف از انجام ارزشيابي مي تواند كسب بازخورد از روند و نحوه اجراي برنامه، سياستگذاري و تصميم گيري در خصوص ادامه اصلاح يا توقف برنامه، كسب آگاهي از ميزان تحقق مطلوبيت و تجديد نظر در اهداف، كمك به فرايند تصميم گيري معقول و مبتني بر داده و اطلاعات عيني و اثبات شايستگي و اثر بخشي برنامه و فعاليت باشد. (محمدي، 1384: 27)
رويكردهاي ارزشيابي
     در يك دسته بندي كلي ورتن و سندرز الگوهاي ارزشيابي را در قالب 6 رويكرد ارزشيابي دسته بندي كرده اند كه در ادامه شرح مختصر هر يك از آنها ارائه مي گردد. (worthen&sanders 1987:60-104)
رويكرد مبتني بر هدف( هدف مدار)
      تمركز اين رويكرد بر تشخيص هدفهاي كلي و ويژه و تعيين حدود و اندازه اي است كه اين اهداف تحقق يافته اند. (محمدي، 1384: 28)
رويكرد مبتني برمديريت (مديريت مدار )
      تمركز اصلي اين رويكرد بر تشخيص و بر آوردن نيازهاي اطلاعاتي مديران تصميم گيرنده است. (همان)
رويكرد مبتني بر مصرف كننده ( مصرف كننده مدار )
      مسئله اصلي در اين رويكرد، كسب اطلاعات مربوط به فرآورده هاي آموزشي است كه توسط مصرف كنندگان آموزشي از ميان برنامه هاي درسي مختلف، فرآورده هاي آموزشي و نظاير اينها انتخاب و مورد استفاده قرار مي گيرند. (سيف، 1375: 69 )
رويكرد مبتني بر نظر متخصصان
     اين رويكرد عمدتاً مبتني بر قضاوت (نظر) متخصصان حرفه اي در خصوص كيفيت فعاليتهاي آموزشي است. ورتن وسندرز اين رويكرد را به 4 دسته تقسيم كرده اند: (Worthen & Sanders 1987:88)
-          نظامهاي بررسي تخصصي رسمي
-          نظامهاي تخصصي غير رسمي
-          بررسي توسط جلسات ويژه
-          جلسات توسط افراد ويژه
مهمترين اين نظامها همان نظام بررسي تخصصي رسمي است كه داراي ويژگيهاي چهارگانه زير ميباشد:
1-       ساختار يا سازماني براي هدايت بازنگريهاي دوره اي فعاليتهاي آموزشي؛
2-       استانداردهايي براي استفاده در بررسي هاي تخصصي رسمي؛
3-       يك برنامه زمانبندي شده (مثلاً هر 5 سال) در مورد انجام بررسي ها؛
4-       تركيب نظرات چندين متخصص براي رسيدن به قضاوت نهايي و ارزش گذاري.
در اين خصوص اعتبارسنجي شناخته شده ترين سيستم بررسي تخصصي رسمي و فرايندي است از طريق آن يك سازمان، مؤسسات آموزشي را داراي اعتبار و تأييد مي كند كه در ادامه مباحث به آن پرداخته مي شود.
رويكرد مبتني بر اختلاف نظر متخصصان
      در اين رويكرد تمركز اصلي بر اختلاف نظرهاي ارزشيابان مختلف است. (بازرگان، 1380: 97)
رويكرد طبيعت گرايانه و مشاركتي
      در اين رويكرد بررسي و جستجوي منظم طبيعت گرايانه وكوششهاي مشاركت كنندگان (ياران آموزشي) در تعيين ارزشها، معيارها، نيازها و داده هاي ارزشيابي مورد تأكيد قرار مي گيرد. (سيف، 1375: 127-128)
گستره ارزشيابي بسيار وسيع است و از اولين قدمهاي تهيه برنامه تا انتهايي ترين مراحل اجرايي و بازدهي برنامه را شامل مي شود. از اين رو دانشمندان با ديدگاههاي مختلف رويكردها و الگوهاي متنوع را براي انجام آن پيشنهاد داده اند و بر حسب اينكه هدف از ارزشيابي چه باشد مي توان از الگوي مناسب آن استفاده كرد.
ارزيابي كيفيت آموزش عالي
      موضوع كيفيت و بهبود و تضمين آن به يكي از چالش هاي اصلي پيش رو نظام هاي دانشگاهي در دو دهه اخير تبديل شده است. جهت بر طرف كردن هر گونه نارسايي و كاستي در يك نظام؛ قدم اول تشخيص نارسايي و علل و عوامل آن است (گروه مشاوران يونسكو، 1373). ارزشيابي ساز و كاري را به دست مي دهد كه به وسيله آن مي توان به كژي ها، كاستي ها و نقائص نظام پي برد. نقش ارزيابي دروني در اين خصوص و در جهت شناخت قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهديدها به عنوان مبناي برنامه ريزي توسعه و بهبود نقشي بسيارقابل توجه است.
       بايد كاركرد ارزشيابي بر ساير كاركردهاي مديريت دانشگاهي اشراف داشته باشد (بازرگان، 1376) و ساز و كاري لازم است كه بتواند ديدگاه هاي متفاوت افراد را در خصوص مطلوبيت يكپارچه سازد؛ نگاهي به ارزيابيهاي دروني ابتدايي انجام شده در نظام آموزش عالي ايران نشان ميدهد كه اين ارزيابيها در جهت سنجش كيفيت آموزش عالي وارتقاي كيفيت آن چندان مؤثر نبوده است. (محمدي، 1384: 34)
انجام ارزيابي در سه مرحله اصلي و 13 زير مرحله انجام مي‌گيرد:
مرحله 1: برنامه‌ريزي (مراحل پيش از اجرا)
براي رسيدن به اين برنامه‌ريزي گامهاي زير به ترتيب طي مي‌گردد:
1- آشنا كردن اعضاي نظام با فلسفه، هدف، ضرورت و فرآيند ارزيابي دروني
2- تشكيل كميته راهبردي ارزيابي دروني
3- تصريح و تدوين مأموريت و اهداف نظام
4- تعريف و تصويب عوامل
5- تعريف و تصويب ملاكها
6- تعريف و تصويب نشانگرها و معيارهاي قضاوت درخصوص هر نشانگر
7- مشخص كردن داده‌هاي مورد نياز جهت سنجش نشانگرها
8- طراحي و تدوين ابزارهاي گردآوري و اندازه‌گيري داده‌ها (محمدي،1387: 52)
خلاصه اي از گام هاي ذكر شده در بالا:
 گام 1 :
      در اين گام يك كارگاه آموزشي تشكيل مي‌شود كه اعضاي هيئت علمي با فلسفه، اهداف، ضرورت و فرآيند اجرايي ارزيابي دروني برگزار مي‌گردد. در اين كارگاه مقدمه‌اي بيان مي‌شود. ساعات تشكيل اين كارگاه يك روزكاري مي‌باشد كه 8 ساعت است البته اين ساعت براي كارگاههاي توجيهي و شروع فعاليت مدنظر مي‌باشد اما در كارگاههاي تكميلي مي‌توان اين زمان را به نصف كاهش داد.
 گام2 :
      به تشكيل كميته راهبردي ارزيابي دروني در سطح واحد مورد ارزيابي در فرآيند ارزيابي دروني محسوب مي شود. جهت تسهيل در فرآيند اجراي ارزيابي پيشنهاد مي‌شود يك مشاور حضور داشته باشد. ما وظايفي چون آگاه كردن كليه اعضاي گروه فلسفه و ضرورت اجراي ارزيابي و توزيع مواد آموزشي لازم بين آنها، برنامه‌ريزي انجام ارزيابي دروني در واحد، تنظيم جدول زمانبندي انجام و تقسيم كار بين اعضاء اشاره كرد.
گام 3:
مأموريت و اهداف گروه مورد بازانديشي، بازبيني و تدوين قرار مي‌گيرد.
      در توضيح بيشتر مي‌توان بيان نمود رسالت و اهداف گروه مبنايي براي ترسيم وضعيت مطلوب درمورد انتظار گروه مي‌باشد كه منجر به ايجاد درك واحد مشتركي در مجموعه گروه و مبنايي براي تدوين ملاكها نشانگرها و معيارهاي قضاوت در خصوص هر نشانگر مي‌گردد.
 گام4 :
      كميته راهبردي عوامل مورد ارزيابي را تعيين و مورد تصويب قرار مي‌دهند. اين گام بيانگر اين است كه عمده‌ترين عناصر درونداد فرآيند و برونداد واحد ارزيابي به عنوان يك نظام مي‌باشد كه در واقع بخشهاي عمده و كلي تشكيل دهنده نظام مورد ارزيابي مي‌باشند.
گام 5 :
به تعريف و تدوين تصويب ملاكهاي موردنظر در خصوص عوامل انتخاب شده پرداخته مي‌شود.
مثال زير مي‌تواند توضيح جامعي از اين گام باشد:
عامل← هيئت علمي
ملاك:
1- تركيب و توزيع اعضاء هيأت علمي
2- فعاليتهاي آموزشي
3- فعاليتهاي پژوهشي
گام 6 :
      عمده‌ترين ويژگي يا جنبه هر ملاك كه به مناسبترين شكل ممكن كيفيت آن ملاك را تصوير مي‌كند.
      توضيح جامعي درمورد اين گام مي‌باشد زيرا به بررسي پيوستگي و ارتباط بين گروه، مأموريت و اهداف، عوامل، ملاك ها، نشانگرها و معيارهاي قضاوت مي پردازد.
گام 7 :
      به بررسي داده‌هاي مورد نياز جهت سنجش نشانگرها پرداخته مي‌شود داده‌هاي مورد نياز درخصوص هر نشانگر با توجه به:
- متغيرهاي عمده تشكيل دهنده هر نشانگر
- زير جامعه‌هاي آماري مورد مطالعه و منبع گردآوري داده‌ها تعيين مي‌گردد.
گام 8 :
      طراحي و تدوين ابزارهاي گردآوري و اندازه‌گيري داده‌ها و اطلاعات مورد نياز در اين گام انجام مي‌گيرد. پس از مشخص كردن نوع داده و منبع گردآوري آنها لازم است ابزارهاي لازم براي اندازه‌گيري داده‌ها طراحي و تدوين شوند. (محمدي، 1387: 49-75)
ابزارهاي مورد استفاده :
1- پرسشنامه: الف: پرسشنامه اعضاي هيئت علمي – ب: پرسشنامه دانشجويان – ج: پرسشنامه مسئولين دانش‌آموختگان
2- مصاحبه: فرم مصاحبه با مديران گروه
3- چك ليست
 
مرحله 2: اجرا
دراين مرحله تهيه برنامه كه به دو فعاليت تفكيك شده قابل اجرا مي‌باشند.
      دراين جا از برنامه به عمل و از عمل به نتايج حركت مي‌كنيم. دراين مرحله صرفاً به اجرا برنامه توجه نمي‌كنيم بلكه مستلزم نظارت و ارزيابي مستمر نيز مي‌باشد. (محمدي، 1387: 84).
گامهاي بررسي شده در اين مرحله:
9- گردآوري داده‌هاي مورد نياز
10- تجزيه تحليل داده‌هاي گردآوري شده
11- تدوين گزارش مقدماتي ارزيابي دروني
12- تدوين گزارش نهايي ارزيابي دروني
گام 9 :
      در اين گام به بررسي داده‌هاي مورد نياز از جوامع آماري مورد مطالعه با استفاده از ابزارهاي طراحي و تدوين شده صورت مي‌گيرد. داده‌هاي مشخص شده از زير جوامع مورد مطالعه در دو حوزه داخل و خارج گروه جمع‌آوري مي‌شود.
      منظور از زير جوامع آماري مورد مطالعه در داخل گروه و دانشگاه يعني اعضاء هيأت علمي، مديران گروه، دانشجويان به تفكيك مقاطع و زير جوامع خارج از گروه نيز شامل دانش‌آموختگان به تفكيك مقاطع و سرپرستان مي‌باشد. كه در اين گام به توضيح برخي جداول مانند جدول تعيين اندازه نمونه از يك جامعه پرداخته شده است.
 
گام 10 :
      در اين گام به بررسي و تجزيه و تحليل داده‌هاي گردآوري شده پرداخته مي‌شود. در روند تجزيه و تحليل مراحل زير طي مي‌گردد:
1- بررسي سئوالاتي كه بوسيله ارزيابي درصدد پاسخگويي به آنها هستيم.
2- فراهم ساختن تحليلهاي توصيفي و توزيع فراواني براي هر دسته از اطلاعات و نمايش داده‌ها.
3- ارزيابي شواهد موجود در سايه مسائل و سئوالاتي كه پيگيري مي‌شوند.
در اين گام به بررسي چند مثال بالا پرداخته شده است.
گام 11 :
      در گام 11 تقسيم وظايف صورت گرفته. هر فرد يا كميته فرعي گزارش بخش تحت مطالعه خود را تدوين مي‌كند و در جلسه يا جلساتي گزارش مقدماتي ارزيابي دروني تدوين مي شود.
گام 12 :
      در گام دوازدهم گزارشهايي مقدماتي توزيع شده بين اعضاء هيأت علمي گروه جمع‌آوري و نظرات اعضاء پيرامون گزارش مورد بررسي و اعمال قرار گرفته و در نهايت گزارش نهايي تدوين مي‌شود. (محمدي، 1387: 76-89)
مرحله 3 : عمل و پيگيري
      پس از پايان يافتن فرآيند انجام ارزيابي و تدوين گزارش نهايي آن گام اصلي و درونداد لازم براي برنامه‌ريزي جهت بهبود وضعيت گروه يعني مرحله عمل و پيگيري آغاز مي‌شود. در اين مرحله برنامه‌ريزي براي اعمال و كار بست نتايج و پيشنهادها نيز بررسي مي‌گردد.
      در اين جا ارزيابي دروني رهيافتي مشاركتي است كه با هدف شرح و بيان پيشرفت‌ها، نماياندن وضعيت موجود و آنگاه حل مسائل در جهت بهبود وضعيت و ارتقاء كيفيت نظام انجام مي‌گيرد. (محمدي، 1387: 102)
فرايند برنامه‌ريزي داراي مراحل زير است:
1- شناخت وضعيت موجود، آينده‌نگري و پيش‌بيني
1-1 تصريح نقشها و مأموريت
2-1 شناخت محيط سازمان
3-1 آينده ‌نگري و پيش‌بيني
2- تعيين و اولويت‌بندي اهداف
3- تدوين استراتژي
4- تهيه برنامه‌ عملياتي
5- سازماندهي
6- نظارت و كنترل
با گذراندن اين مراحل زيربناي يك برنامه‌ريزي راهبردي علمي و عملي توسط فرآيند ارزيابي دروني با شناخت وضعيت موجود شناخت مسائل آينده را آسان مي‌گرداند. (آيت الهي، 1380: 2-31)
معاونت تحقيقات، آزمون و ارزشيابي آموزشي:
-          سازمان سنجش به عنوان يكي از معاونتها و سازمانهاي تابعه وزارت علوم، تحقيقات و فناوري داراي دو مأموريت اصلي است:
الف ) سنجش علمي      ب ) ارزشيابي آموزشي
-          ساختار فعلي گروه ارزشيابي (دبيرخانه ارزيابي دروني، 1386: 18)
اهداف
1-       ايجاد و گسترش فرهنگ ارزيابي و خود ارزيابي در متن نظام آموزشي به طور دائم و در نظام دانشگاهي به طور اخص.
2-       ايجاد سيستم دروني ارتقاء كيفيت در دانشگاهها در پرتو ايجاد فرهنگ پاسخگويي و مسئوليت پذيري در قبال بروندادهاي كسب شده.
3-       كمك به شفاف سازي امور و از بين بردن موانع ايجاد كننده ابهام عملكردي.
4-       ايجاد ارتباط علمي بين مراكز دانشگاهي.
5-       نزديك كردن انجمنهاي علمي با دانشگاهها و مراكز آموزش عالي.
6-       تقويت روحيه همكاري و مشاركت اعضاي هيأت علمي در برنامه ها و فعاليت هاي گروه.
7-       ايجاد شوق و انگيزه جهت انجام فعاليتهاي پژوهشي در اعضاي هيأت علمي. (دبيرخانه ارزيابي دروني، 1386: 19-20)
 
محور كاري و فعاليت ها
·         مطالعه و بررسي در جهت طراحي ساختار مطلوب سازماني جهت نهادينه كردن فرهنگ ارزشيابي در نظام آموزش عالي كشور.
·         برنامه ريزي جهت اجرا و گسترش ارزيابي دروني در سطح كليه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي.
·         مطالعه و برنامه ريزي جهت اجرا و گسترش ارزيابي دروني در سطح مراكز و مؤسسات پژوهشي وابسته به وزارت علوم ، تحقيقات و فناوري.
·         بررسي و تعيين بودجه سالانه فعاليت و رديف اعتباري.
·         برگزاري دوره ها و كارگاههاي آموزشي.
·         پيگيري مستمر روند پيشرفت ارزيابي در دانشگاههاي كشور و ارائه راهكارهاي لازم در اين زمينه.
·         تهيه و تدوين برنامه جامع سالانه در خصوص انجام اثربخش تر طرح.
·         ارزيابي و سنجش عملكرد گروه و سيستم ارزيابي دروني و ارائه تغييرات لازم و متناسب
متخصصان شاغل در اين بخش در حوزه هاي علوم تربيتي، آمار رياضي و كامپيوتر در قالب واحدهاي آموزشي و پژوهشي، اجرايي و فناوري اطلاعات مشغول به انجام وظيفه مي‌باشند. (همان: 20)
ارزشيابي كيفيت دانشگاهي
      ارزشيابي كيفيت دانشگاهي بر اساس روش و چارچوب مشخص علمي و قابل استناد فعاليتي است كه از سال 1379 آغاز و در حال انجام مي باشد.
      به عقيده مينتربرگ تغييرات در نهادهاي بوروكراسي تخصصي (مانند دانشگاه ها) به وسيلة رؤسا و مديران جديد، كه با ورود خود اصلاحات دامنه داري را نويد مي دهند، انجام نمي شود همچنين ساختار تكنوكراسي دولتي نيز نمي تواند تغييرات مورد نظر را در نظام دانشگاهي ايجاد كند؛ تغييرات در دانشگاه ها از طريق تغييرات تدريجي در نگرش و طرز تلقي اعضاي هيأت علمي ميسر خواهد بود (بازرگان وهمكاران، 1379). بنابراين در استفاده از ارزشيابي در جهت حصول اهداف مورد نظر، بايستي شيوه اي از ارزشيابي دانشگاهي را به كار گرفت كه به كمك آن بتوان نظراعضاء هيئت علمي را نسبت به ارتقاي كيفيت جلب كرد و همكاري ايشان را در اين امر ميسر ساخت. (بازرگان، 1374: 58)
      در اين زمينه ارزيابي دروني رويكردي است كه چنين نويدي را مي دهد. ضمن آن كه ارزيابي دروني رويكردي در جهت آشكار كردن جنبه هاي مختلف كيفيت (درونداد، فرايند و برونداد) نظام دانشگاهي و بهبود و ارتقاء آن است و براي مقاصد ياري دادن به خود - تنظيمي امور، مشاركت فعال اعضاء هيأت علمي در شفاف سازي امور دانشگاهي، قدرت سپاري به آنان و پاسخگو كردن نظام دانشگاهي نسبت به نيازهاي جامعه و در نهايت رسيدن به يك زبان مشترك براي اعتلاي آموزش عالي نيزمورد استفاده قرارگرفته است. (محمدي، 1384: 36)
      هدف فعاليتهاي آموزشي رشد آگاهي و توانايي هاي بالقوه انسان است. (Stufflebeam & Webster, 1989) نظام آموزشي وظيفه سنگيني را بر عهده دارد زيرا تعداد قابل توجهي از افراد كشور به عنوان ياد گيرنده، ياد دهنده و فراهم كننده خدمات پشتيباني نظام آموزشي با اين نظام سرو كار دارند. (Bazargan, 1996 ؛ دوران، 1376)
نظام آموزشي از 3 عضو تشكيل شده است : 1- درونداد   2- فرآيند   3- برونداد ( كافمن و هرمي، 1374)
      دستيابي به وضع مطلوب در هر نظام آموزشي، اعم از خرد يا كلان، مستلزم آن است كه الف) تحقيق و ارزيابي آموزشي درباره زمينه هاي مربوط انجام پذيرد، ب) برنامه ريزي توسعه آموزشي به عمل آيد، ج) مديريت آموزشي اعمال شود. (Glasser, 1992) در هر فعاليت آموزشي از فرم اول كه به تشخيص نيازها پرداخته مي شود تا آخرين قدم كه پيامدهاي مورد نظر به دست مي آيد، استفاده از ارزيابي ضرورت دارد. (بازرگان، 1369، 1372 ب)
تحول ارزيابي آموزشي
      به كار گرفتن ارزيابي آموزشي به عنوان باز خوردي جهت بهبودي فعاليتهاي آموزشي امر نسبتاً جديدي است. مفهوم ارزيابي (ارزشيابي) با قضاوت كردن درباره «ارزش» يا شايستگي، پديده هاي آموزشي مترادف است. (Patton, 1997; Stufflebeam & Webster, 1989) ارزيابي سازمان آموزشي به منظور قضاوت كردن درباره وضعيت موجود آن و مقايسه با وضعيت مطلوب انجام مي شود. (اديزس، 1376)
      در تحول مفهوم ارزيابي 4 دوره وجود دارد : 1- دهه هاي قبل از 195، دوره آغازين ارزيابي آموزش 2- دهه 1960 در اين دوره استفاده از ساز و كارهايي كه بتوان فعاليتها و برنامه هاي آموزش را به طور سنجيده طراحي و اجرا كرد، بيشتر محسوس شد 3- دهه هاي 1970و 1980، در اين دوره ارزيابي آموزشي بر سنجش پويايي نظامهاي آموزشي تأكيد داشت 4- سالهاي آخر 1980و 1990، در اين دوره بر اساس ديدگاه فلسفي ساختار گرايي، برخي از صاحبنظران ارزيابي را مترادف با توافق درباره ارزش يا اهميت پديده هاي آموزشي منظور داشته است. (Guba & Lincoln, 1989)
نقش ارزيابي آموزشي
     در ابتداي فعاليتهاي آموزشي بايد به قضاوت درباره نيازها پرداخت، اين عمل را سنجش نيازها يا ارزشيابي تشخيص مي نامند. پس از اينكه بر اساس نيازها به طراحي و برنامه ريزي نظام پرداخته شد، بايد آن را ساماندهي و سپس فرآيند اجراي امور را ارزيابي كرد. (كافمن و هرمن، 1374).
ضرورت انجام طرح ارزيابي:
·                       چرا نظام آموزشي بايد ارزيابي شود؟
·                       در چه حالت، ارزيابي مي‌تواند به بهترين وجه براي متقاضي (تأمين كننده هزينه و مخاطبان ارزيابي) مفيد باشد؟
·                       چه نوع اطلاعاتي را ارزيابي بايد عرضه كند؟(بازرگان، 1380: 141)
 
روش گردآوري داده‌ها
منظور از روش ارزيابي، چگونگي گردآوري داده‌ها، تنظيم و تلخيص و تحليل آنها است. پس از آنكه روش ارزيابي به اجرا درآمد، اطلاعات به دست آمده تلفيق و تفسير مي‌شود.
      چنانچه هدف ارزيابي فراهم آوردن اطلاعات مورد نياز براي ارزيابي تشخيصي يا ارزيابي تكويني باشد مي‌توان يكي از روشهاي كمي يا كيفي و يا تركيبي از اين دو روش را به كار برد. (بازرگان، 1380: 145)
داده‌هاي كيفي: روشهاي گرآوري داده‌هاي كيفي در طرحهاي ارزيابي شامل سه نوع است:
1-       مصاحبه عمقي
2-       مشاهده مستقيم
3-       داده‌هاي كلامي مكتوب (حاصل از اسناد و مدارك، گزارشها و پاسخهاي داده شده به پرسشهاي باز پرشسنامه‌ها). استفاده از اين روشها به ارزياب امكان مي‌دهد تا موضوعهاي ويژه، موارد ويژه‌اي را كه بوسيله داده‌هاي كمي نمي‌توان ارزيابي كرد بوسيله داده‌هاي كيفي ارزيابي شود.
داد‌ه‌هاي كمي: داده‌هاي كمي براي ارزيابي تشخيصي، ارزيابي تكويني و نيز ارزيابي پاياني مورد استفاده قرار مي‌گيرد. روشهاي گردآوري داده‌ها براي ارزيابي تشخيصي و ارزيابي تكويني شامل روشهاي پيمايشي و مطالعه موردي است، درحاليكه براي ارزيابي پاياني بايد از روشهاي آزمايشي استفاده كرد، زيرا در ارزيابي تشخيصي، ارزياب به توصيف وضعيت موجود زمينه نظام (برنامه مورد ارزيابي) مي‌پردازد.
براي توصيف وضعيت موجود، ارزياب بايد روشهاي پيمايشي را به كار برده، عوامل زير را توصيف كند: 1- مخاطبان نظام 2- هدفهاي نظام 3- فرايند نظام 4- سازماندهي نظام 5- بروندادها و پيامدهاي مورد انتظار
بعبارت ديگر با استفاده از روش پيمايشي نظر مخاطبان و افراد شركت‌كننده در نظام توصيف مي‌شود. (بازرگان، 1380: 146-149)
چگونه ارزيابي كنيم ؟
      در ارزشيابي از واژگان تخصصي استفاده مي شود. از جمله اين واژگان فرضيه، الگو، نظريه و قانون مي باشد. رابطه ميان فرضيه، الگو، نظريه و قانون را مي توان به صورت زير نشان داد: (Mason & Bramzble, 1989)                                                
الگو :
      از نظر متخصصان حوزه هاي مختلف علوم، استفاده از توصيف يا شبيه به منظور تجسم يا درك پديده اي پيچيده است. در ارزشيابي آموزشي الگو متشكل از اصول طبقه بندي شده براي اجراي ارزشيابي است. (Worthen & Sanderd, 1987: 93
دسته بندي الگوهاي ارزيابي:
1)      الگوهاي هدفگرا 2) الگوهاي تصميم گرا 3) الگوهاي پاسخگويانه 4) الگوهاي مبتني بر تحقيق آزمايشي 5)الگوهاي هدف- آزاد 6) الگوهاي مبتني بر مدافعه   7) الگوهاي كاربردگرا. (Cited in Tahmaye, 1982: 609; Herman et al, 1987)
      بنابراين الگوهاي ارزشيابي را مي توان از جنبه هاي مختلف دسته بندي كرد حال اگر الگوهاي ارزيابي آموزشي به 2 دسته كلي كمي و كيفي تقسيم شوند، اين دو دسته الگو بر دو انتهاي يك طيف قرار داده مي شوند به طوريكه در يك انتهاي طيف الگوهاي كاملاً كمي و در انتهاي ديگر آن الگوهاي كاملاً كيفي قرار داشته باشد. ورتن و ساندرز طيف يادشده را به شش قسمت تقسيم كرده: 1) الگوهاي هدفگرا، 2) الگوي مديريت گرا، 3) الگوي مصرف كننده گر، 4) الگوي مبتني بر نظر خبرگان، 5) الگوي مبتني بر مدافعه، 6) الگوي طبيعت گرايانه و مشاركتي. (ورتن و ساندرز، 1987)
·         الگوهاي هدفگرا: در اين دسته الگوها، مفروض اول آن است كه هدفهاي برنامه مورد ارزيابي از قبل مشخص است. معروض ديگر اين است كه متغيرهاي برونداد را مي توان به صورت كمي اندازه گيري كرد. روش مورد استفاده در اين دسته الگوها استفاده از هدفهاي عملكردي و آزمونهاي پيشرفته تحصيلي است.
·         الگوهاي مديريت گرا: از الگوهاي مديريت گرا تحت عنوان الگوي تصميم گرا نيز ياد مي شود. (Stufflebeam et al, 1971) اين الگو درباره اثر بخشي فعاليتهاي آموزشي به قضاوت پرداخته، دستيابي به كيفيت مورد نظر را امكان پذير مي كند معروفترين الگوي اين دسته الگوي سيپ است. اين الگو شامل چهار نوع ارزيابي است: 1- زمينه 2- درونداد 3- فرايند 4- برونداد.
·         الگوهاي هدف آزاد: اين دسته از الگوها به قضاوت درباره تمام آثار برنامه مي پردازند و بدون توجه به اهداف آن قضاوت مي كند. سپس بين اجراي برنامه و اين اثرها رابطه برقرار مي كند. مخاطبان اصلي اين الگو مصرف كنندگان نتايج برنامه هستند. در اين الگو توجه ارزياب به آثار واقعي برنامه است و نه آثار مورد انتظار. (اسكريون، 1967، 1972، 1991)
·         الگوي مبتني بر نظر خبرگان: از اين الگو بيشتر براي ارزيابي برنامه هاي درسي استفاده مي شود. اگر كيفيت برنامه درسي قبل از اجراي آن مورد قضاوت قرار نگيرد و درباره ارزش برنامه درسي اطلاعي در دست نباشد، يادگيري مواد درسي ياد شده نمي تواند از اهميت برخوردار باشد با ارزشيابي برنامه درسي اجرا شده مي توان درباره كيفيت تدريس قضاوت كرد. براي ارزشيابي برنامه درسي بايد درباره پيامدهاي برنامه درسي قضاوت كرد. اين پيامدها شامل موارد زير است: الف) پيامدهاي مربوط به يادگيري مطالب درسي ب) پيامدهاي مربوط به ويژگيهاي يادگيرنده ج) پيامدهاي مربوط به معلم. (ايزنر، 1985)
·         الگوي اعتبار سنجي: اين الگوها به منظور قضاوت درباره سازمانهاي آموزشي مورد استفاده قرار گرفته است، با سابقه ترين الگوي ارزشيابي است. (Scriven, 1991; National Studies of School Evaluation, 1978) از جمله پيشگامان استفاده از اين نوع الگو در آموزش عالي بوده است. هدف اين دسته الگوها آن است كه برنامه ها، سازمانها و موسسه هاي آموزشي با توجه به مغايرهاي ويژه اي مورد قضاوت قرار داده، رتبه بندي كند. از اين طريق به برنامه ها، سازمانها و مؤسسه هاي ارزشيابي شده رتبه بندي اعطا مي شود كه به عضويت انجمنهاي تخصيصي در آيند. به عبارت ديگر اعتبار سنجي فرآيندي است كه طي آن برنامه (يا سازمان، ...) مورد نظر ابتدا از طريق ارزيابي دروني درباره وضعيت موجود خود در مقايسه با هدفهاي بيان شده قضاوت مي كند هدف اين ارزيابي آن است كه اعضاء را نسبت به بهبود وضعيت برنامه ترغيب كند.
·         الگوي مبتني برمدافعه: از جمله الگوي اين دسته مي توان به الگوي ارزيابي مبتني بر مدافعه اشاره كرد. روش انجام ارزيابي در اين الگو مبتني بر شيوه هاي شبه قانوني و نظر متخصصان است. اين شيوه شامل چهار مرحله است: الف) مرحله تدوين موضوعهاي مورد رسيدگي ب) مرحله انتخاب موضوعهاي مورد رسيدگي ج) مرحله تدارك مباحث د) مرحله دادرسي.
 
·         الگوي اجراي عمل: اين دسته از الگوهاي ارزيابي با فرآيندهاي آموزشي سرو كار دارد. در انجام ارزيابي از روشهاي كيفي براي پي بردن به جنبه هاي مختلف استفاده مي شود. در نظام هاي آموزشي عوامل مختلفي بر بروندادهاي نظام اثر مي گذارد به طوري كه نمي توان صرفاً اثر برنامه درسي را با شيوه هاي پيمايشي مورد سنجش قرار داد. (استيك، 1975؛ بولا، 1362؛ Rippy, 1973)
·         فرآيند اگوي اعتبار سنجي: الگوي اعتبار سنجي از جمله الگوهايي است كه در آن از رويكردهاي كمي استفاده مي شود اين الگو به منظور به دست آوردن تصوير كمي از عوامل مورد ارزيابي جهت رتبه بندي يا طبقه بندي به كار مي رود. (Herman et al, 1987) در انجام اين امر با استفاده از استاندارهاي از قبل تعيين شده اعتبار يك برنامه يا دوره آموزش مشخص مي شود. (Scriven, 1991: 41) الگوي اعتبار سنجي از دو قسمت تشكيل مي شود: الف) ارزيابي دروني ب) ارزيابي بيروني هدف از ارزيابي دروني به اين شرح است: (بازرگان، 1374، الف) الف) برانگيختن دست اندركاران نظام براي مشاركت در بهبودي آن ب) كمك كردن به خود تنظيمي امور نظام ج) بهبود بخشيدن به كيفيت نظام ارزيابي دروني نوعي ارزيابي تكويني است و لذا ابزاري است براي تحقق هدفهاي نظام ارزيابي دروني مرحله اول كاربرد الگوي اعتبار سنجي است. چنانكه ارزيابي دروني انجام شده باشد مي توان به انجام ارزيابي بيروني پرداخت. اولين گام در ارزشيابي بيروني آن است كه درباره مجموعه اي از عوامل مورد ارزشيابي توافق حاصل شود و مشخص گردد كه حداقل لازم براي وضعيت ملاك ها جهت دستيابي به كيفيت چيست. چنانچه اين الزامات به وسيله انجمنهاي علمي تدوين شود و به تأييد نمايندگان رشته تخصصي برسد به طوري كه امكان درجه بندي را فراهم كرده، باشد استاندارها حاصل مي شود. بر اساس استاندارهاي تدوين شده و داده ها مشخص مي شود پس با گردآوري و تحليل داده ها به محاسبه نشانگرها پرداخته و سرانجام كيفيت موسسه آموزشي آشكار مي شود. رتبه اي كه از طريق ساز و كار ياد شده براي نظام به دست مي آيد اعتبار علمي آن نظام را نمايان مي كند. مشكلي نيست كه مي توان مجموعه اي متفاوت از عوامل نظام را براي ارزشيابي دروني و بيروني مورد استفاده قرار دارد. اما معمولاً براي ارزيابي دروني مجموعه عوامل چنان انتخاب مي شود كه نمايانگر كيفيت باشد. (Thompson & Robert, 1998)
 
ملاكها، نشانگرها، استانداردها و كاربرد آنها در ارزيابي آموزشي
ملاكها: عبارت است از ويژگي ها يا جنبه هايي از پديده مورد ارزيابي كه قضاوت درباره آنها انجام مي پذيرد. (بازرگان، 1374)
نشانگرها: مشخصه هايي است كه براي گردآوري داده ها جهت قضاوت درباره ملاكهاي مورد نظر به كار برده مي‌شود. (Windham & Chapman, 1990
استاندارد: به اين سؤال پاسخ مي دهد كه چقدر از ملاك مورد نظر كافي است تا بتوان وضعيت آن را «مطلوب» قلمداد كرد. (Windham & Chapman, 1990)
استاندارهاي اجراي ارزيابي آموزشي
در اجراي ارزيابي دو شيوه مورد استفاده قرار مي گيرد:
الف ) مقايسه وضعيت موجود با رسالت و هدفهاي مورد نظر
ب ) مقايسه با استانداردهاي از قبل تعيين شده
نتيجه گيري:
      از ارزشيابي استفاده هاي بي شماري مي توان كرد اين كاربردها شامل تعيين ارزش، شايستگي، اهميت و ارج يك پديده آموزش براي قضاوت و تصميم گيري به منظور استقرار يك نظام، استمرار فعاليتها، تعديل نظام، تصديق نظام و حمايت از آن است. (Worthen, 1989; Talmage, 1982)
 
 
فصل دوم
مفهوم كيفيت و ارزشيابي كيفيت در آموزش عالي
تعاريف كيفيت
 
      سازمان جهاني استاندارد كيفيت را عبارت از مجموعه ويژگيها و خصوصيات يك فرآورده يا خدمت مي داند كه نمايانگر توانايي آن در برآوردن خواسته هاي بيان شده و يا اشاره شده است. (بازرگان، 1375: 5)
ميدل هارست با اشاره به اينكه كيفيت تعيين و توصيف سطح يا استاندارد يا رضايت از توليد يا جريان كار مي باشد، ضرورت توجه به اين امر را ناشي از دو هدف ميداند:
الف) ضرورت كسب ايمني و استحكام مواد توليد
ب) گسترش نياز به ضرورت تفكيك توليدات و خدمات در بازار رقابت جهاني (Hurest, 1995: 267-275)
كيفيت در آموزش عالي
      پس از نظام آموزش و پروش، دانشگاه مهم ترين و اساسي ترين مكاني است كه قادر است روحيه خلاقيت، ابتكار، خودباوري و اعتماد به نفس را در نسل جوان شكوفا سازد. از اين رو حساسيت بيشتري نسبت به عملكرد، وضعيت و كيفيت اين نظام در مقايسه با ساير نظام هاي جامعه وجود دارد.
      در آموزش مي توان كيفيت را حذف خطاها، اجتناب از اشتباه، ارائه خدمت كامل بوسيله مؤسسه و كادر آموزشي، بهبود دائمي جريان تدريس و يادگيري، توانايي در ارضاي نيازهاي دانشجويان، تضمين قابليت دسترسي به آموزش، اثر بخشي و در نهايت مطابقت با استانداردها دانست. (عزيزي، 1379: 24)
هاروي و گرين پنج رويكرد را براي شناسايي كيفيت در ارتباط با آموزش عالي ارائه كردند كه هر كدام اشاره به ابعاد مختلف كيفيت دارند:
الف )ديدگاه استثنايي
ب ) ديدگاه كمالگرايي
ج )ديدگاه تناسب با اهداف
د )ديدگاه ارزش براي پول
ه )ديدگاه تبديلي
در تعريف شبكه بين المللي نهادهاي تضمين كيفيت در آموزش عالي در نظام آموزشي كيفيت عبارت است از ميزان تطابق وضعيت موجود با:
       الف- استانداردهاي (معيارهاي) از قبل تعيين شده؛
       ب- رسالت، هدف و انتظارات. (محمدي، 1384: 42-43)
       چنانچه عناصر نظام آموزشي را (درونداد، فرايند، محصول، برونداد و پيامد) در نظر بگيريم مي توانيم كيفيت را براساس هريك از آنها تعريف كنيم.
1-كيفيت دروندادها: ميزان تطابق دروندادها با استانداردها
2-كيفيت فرايند: ميزان رضايت بخشي فرايندها
3-كيفيت محصول: ميزان رضايت بخشي بروندادهاي واسطه اي
4- كيفيت برونداد: ميزان زضايت بخشي نتايج بدست آمده
5- كيفيت پيامدها: ميزان رضايت بخشي وضعيت اشتغال به كار دانش آموختگان
      اخيراً كيفيت بعنوان ارزش افزوده نيز تعريف شده است، بر اساس اين تعريف كيفيت يك نظام آموزشي عبارت است از وضعيت دانش آموختگان آن از نظر دانش نگرش و تواناييهاي كسب شده. (بازرگان، 1380:59)
 
الزامهاي كيفيت در نظام آموزش عالي
      افزايش هزينه ها در آموزش عالي و به عبارتي اختصاص منابع مالي بيشتر در قبال بازده و فرآورده هاي كمتر ناشي از فقر كيفيت در نظام آموزش عالي و فعاليتهاي آن است. (Izady, 1996) روند توسعه آموزش عالي در كشور در چند سال گذشته تك بعدي و همواره بر رشد كمي استوار بوده و بحث كيفيت مورد كم توجهي و حتي بي‌توجهي قرار گرفته است.
 
مفهوم كيفيت در آموزش عالي
      در نظام آموزش عالي كيفيت بسته به ذهنيت و نظام ارزش گذاري افراد و تعابير گوناگوني به خود مي گيرد، كيفيت همواره براي اعضاي هيئت علمي، دانشجويان، مديران و مسئولان دانشگاهي به عنوان صفت مميز و عامل اصلي در انتخاب و رقابت پنهان بين نظام هاي دانشگاهي مطرح بوده است.
      از نظر يونسكو كيفيت در آموزش عالي مفهومي چند بعدي را در بر مي گيرد و ميزان زيادي به وضعيت محيطي نظام دانشگاهي، مأموريت يا شرايط و استانداردهاي رشته دانشگاهي بستگي دارد.
در اين خصوص هاروي و گرين پنج رويكرد متناظر با كيفيت شامل ديدگاه استثنايي، كمال گرايي تناسب با اهداف و ... در ارتباط با آموزش عالي مطرح كرده اند. (بازرگان، 1383)
 
ضرورت ارزيابي و تضمين كيفيت:
 
      كيفيت، هزينه و بهره وري سه عامل اساسي مورد توجه خاص مديريت دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي هستند اما كيفيت بيش از دو عامل ديگر مورد توجه و بررسي قرار گرفته است. چون به نوعي هزينه و بهره وري تحت تأثير كيفيت هستند. (ساموئل كي، 1995؛ ترجمه حسين زاده، 1379)
      بنابر اين در پاسخ به اين سؤال كه چرا يك نظام بايستي در گير فرآيند بهبود و تضمين كيفيت باشد، مي توان گفت كه رشد كمي و تك بعدي نظام بدون توجه به كيفيت و رشد كيفي به هدر رفتن سرمايه و اتلاف منابع را به دنبال خواهد داشت درنتيجه الزامهاي توجه به كيفيت را مي توان در چهار مقوله دسته بندي كرد اين چهار الزام عبارتند از: (ادوارد، ترجمه حديقي، 1380: 12-14)
2-3-1- الزام اخلاقي - ارتباط با مشتريان
2-3-2-الزام حرفه اي - ارتباط نقش حرفه اي آموزش دهندگان
2-3-3-الزام رقابتي - ارتباط با رقبا
2-3-4- الزام مسئوليت پذيري وپاسخگويي - ارتباط با گروههاي موسس
 
ارزيابي كارايي و اثر بخشي آموزشي
 
      در ارزيابي كارايي بايد بروندادها و پيامدها ارزيابي شوند. در ارزيابي برونداد آموزشي نظام آموزشي، بايد درباره تغييرات حاصل در دانش، نگرش و تواناييهاي پرورش يافته قضاوت كرد. علاوه بر بروندادها بايد به پيامدهاي نظام آموزشي كه شامل اشتغال، درآمد، الگوي مصرف، رضايت شغلي و حرفه اي، نگرش فردي، رفتار اجتماعي، باور داشتنها و مشاركت سياسي، نگرش اقتصادي و اجتماعي توجه داشت. (Windham & Chapman, 1990: 65)
ويژگيهاي عوامل درونداد
     فضا و تسهيلات آموزش از جمله عوامل درونداد است كه در ارزيابي اثر بخشي به آن توجه مي شود. نشانگرهاي مربوط به اين عوامل به اندازه گيري وسعت فضاي كالبدي، آزمايشگاهها و كارهاي فني - حرفه اي و دردسترس قرار داشتن آنها مي پردازند.
ويژگيهاي تجهيزات آموزشي 
      تجهيزات آموزشي شامل دستگاههاي ديداري و شنيداري است كه به عنوان دستگاههاي كمك آموزشي مورد استفاده قرار مي گيرد. كتاب درسي و مواد آموزشي ازجمله دروندادهاي ديگر نظام آموزشي است كه در ارزيابي اثربخشي اين عامل منظور آن است كه الف) درباره كيفيت كتاب يا مواد آموزشي و ب) درباره ميزان استفاده از كتاب درسي و مواد آموزشي قضاوت شود.
ويژگيهاي تشكيلاتي و ظرفيت اداري 
      در ارزيابي اثر بخشي نظام آموزشي، توجه به ظرفيت اداري و ويژگيهاي سازماني از اهميت برخوردار است. يكي از نشانگرهاي ظرفيت اداري در نظام آموزشي عبارت است از سطح تحصيلات مديران، مسئولان كارشناسان ستادي و به طور كلي دست اندركاران اداري.
عوامل برونداد نهايي
       در ارزيابي اثر بخشي منظور آن است كه درباره مطلوبيت برونداد نهايي و پيامدها در مقايسه با هدفهاي نظام، قضاوت به عمل آيد. اين برونداها 3 جنبه دارد: 1- سطح دانش و مهارتهاي كسب شده 2- نگرش 3- آثار برابري فرصتهاي آموزشي.
عوامل پيامد
      يكي ديگر از جنبه هاي ارزيابي اثر بخشي نظام آموزشي، قضاوت درباره بروندادهاي نظام در برآوردن نيازهاي محيطي است. براي اين منظور بايد موقعيت و وضعيت دانش آموختگان را پيگيري و شناسايي كرد. اين وضعيتها شامل موارد زير است: (Windham & Chapman, 1990: 12)
-          پذيرش به مقاطع بالاتر آموزشي يا ادامه تحصيل
-          ارتقاء به پايه بالاتر تحصيلي
-          اشتغال به كار
-          تحول نگرش – رفتاري
 
نظامهاي ارزيابي كيفيت
      نگاهي به رموز موفقيت بسياري از كشور ها در زمينه نهادينه كردن فرهنگ ارزشيابي و كيفيت مداري، بر اين امر صحه ميگذارد كه استقرار يك نظام كارآمد ارزشيابي كيفيت عمده ترين دليل موفقيت هاي اين كشورها بوده است از اين رو آگاهي از تجربه كشورهاي موفق ما را در استقرار يك نظام جامع ارزشيابي كيفيت ياريگر خواهد بود. (محمدي، 1384: 49)
اعتبارسنجي در نظام آموزش عالي آمريكا
      ايالت متحده آمريكا داراي تجربه يكصد ساله در ارزشيابي و اعتبارسنجي كيفيت آموزش عالي است.
نمايندگيهاي اعتبارسنجي كه بدنه اصلي نظام اعتبارسنجي را در آمريكا تشكيل مي‌دهند در اوايل قرن 20 در پاسخ به رشد روزافزون مؤسسات جديد تشكيل شدند.
نمايندگيهاي اعتبار سنجي در امريكا عبارتند از:
الف) نمايندگيهاي اعتبارسنجي موسسه اي (منطقه اي )كه موسسات آموزش عالي را بطور كلي مورد ارزيابي قرار ميدهند.
ب) نمايندگيهاي اعتبار سنجي برنامه(تخصصي)كه برنامههاي علمي و تخصصي دانشگاهي را مورد ارزيابي قرار ميد هند.
از ويژگيهاي بارز و قابل نظام اعتبارسنجي آمريكا اينست كه اين نظام اقدامات مربوط به ارزيابي كيفي نظام آموزش عالي را در سه سطح دولت مركزي، دولت ايالتي و نمايندگي اعتبارسنجي بسط داده است. (El-Khawas, 2003)
ارزيابي و اعتبارسنجي در نظام آموزش عالي سوئيس
      اعتبارسنجي نظام دانشگاهي در سوئيس از سال 2000 آغاز شده و برنامه‌هاي دقيقي براي نهادينه كردن اين شيوه ارزشيابي در سطح دانشگاهها و مراكز آموزش عالي تدوين شده است. مركز اعتبارسنجي و تضمين كيفيت دانشگاه‌هاي سوئيس( OAQ ) رويه هاي اعتبار سنجي دانشگاهها رادر سوئيس تصريح كرده است.
      اين اقدامات باعث شده است كه اعتبارسنجي فرايندي شفاف و رسمي باشد كه با استفاده از استانداردهاي تعريف شده براي آزمون اينكه آيا مؤسسات يا برنامه‌هاي داير در سطح دانشگاهها حداقل الزامات كيفيت را دارا هستنديا نه عمل ميكند.
اين فرايند اعتبارسنجي شامل سه گام است:
·         خود ارزشيابي كه بوسيله خود دانشگاه انجام مي‌شود
·         ارزشيابي بيروني 
·         نهايتاً اعتبارسنجي كه بوسيله يك گروه مستقل و براساس پيشنهاد تيم ارزشيابي بيروني انجام مي‌شود. (Schilling, 2002
·          
فصل سوم
الگوي اعتبارسنجي
مفاهيم و تاريخچه اعتبارسنجي:
 
      از نظر مفهومي اعتبارسنجي از كلمه Accredit به معناي (به سفارت منصوب كردن، اختيار دادن، معتبر شناختن، مسئول دانستن، نسبت دادن) گرفته شده است.
      شوراي اعتبارسنجي آموزش عالي (2001) اعتبارسنجي را فرايند بازنگري بيروني كيفيت در آموزش عالي به منظور بررسي برنامه‌هاي دانشكده‌ها، دانشگاه‌ها و آموزش عالي جهت تضمين و بهبود كيفيت مي داند. (Haywood, 2001)
      بنابراين مي‌توان اعتبارسنجي را فرايند كنترل و تضمين كيفيت در نظام آموزش عالي دانست كه داراي يك سيكل ارزشيابي چرخشي بر مبناي استانداردهاي مورد توافق است.
      الگوي اعتبارسنجي از جمله الگوهايي است كه در آن از رويكردهاي كمي استفاده مي‌شود و به منظور بدست آوردن تصوير كمي از عوامل مورد ارزشيابي جهت رتبه‌بندي يا طبقه‌بندي بكار مي‌رود. در واقع بوسيله اعتبارسنجي به اين سئوال پاسخ داده مي‌شود كه آيا يك برنامه يا نظام مورد ارزشيابي، استانداردهاي تعيين شده بوسيله مؤسسات حرفه‌اي و آموزش عالي را برآورده مي‌سازد. (بازرگان، 1380 : 11)
      درگذشته هدف اصلي و پايدار اعتبارسنجي تثبيت استانداردهاي كيفيت براي پذيرش كالج و مدارس متوسطه و دانشگاه درجه اول بود از اين رو مي‌توان گفت اعتبارسنجي (معتبر كردن) فرايندي است كه از طريق آن يك سازمان يا مؤسسه تشخيص مي‌دهد كه يك دانشگاه، دانشكده يا برنامه تحصيلي شرايط از پيش تعيين شده با استانداردها را داراست يا نه. (راتكليف، 1996، ترجمه يادگارزاده، 1377: 30)
     استانداردهاي مورد نظردراعتبارسنجي مي‌توانند در سطح حداقل (الزامات) باشند (رويه اعتبارسنجي دولتي) ويا درسطح حداكثر و بالاترين حد ممكن باشند (رويه سازمانهاي تخصصي وانجمنهاي حرفه اي)
بخشهاي الگوي اعتبار سنجي
      الگوي اعتبارسنجي متشكل از ارزيابي دروني، ارزيابي بيروني، نظام پيشنهادات، بهبود و اعتبارسنجي مي باشد. اهداف عمده آن عبارتند:
1-       ارزيابي دروني مؤسسات آموزش عالي
2-       ارزيابي بيروني و اعتبار سنجي مؤسسات آموزش عالي
3-       طراحي پايگاه اطلاعاتي و پياده سازي آن براي انجام اعتبار سنجي
 
انواع اعتبارسنجي، كاركردها و مقاصد آن
بطور كلي دونوع از اعتبارسنجي وجود دارد:
الف) موسسه اي (نهادي)
معمولاً در سطح كل مؤسسه انجام مي‌شود و بيانگر اين است كه هر بخش از مؤسسه در حصول اهداف مؤسسه چقدر نقش داشته و مؤثر واقع شده است.
ب ) تخصصي (برنامه)
اعتبارسنجي برنامه‌اي معمولاً براي برنامه‌ها، گروه‌ها يا مدارس كه يك بخشي از مؤسسه هستند بكار مي‌رود. (محمدي، 1384: 64-65)
مراحل و فرايند انجام اعتبارسنجي
شوراي اعتبارسنجي آموزش عالي يك سيستم اعتبارسنجي را داراي مراحل زير مي‌داند: (Eaton, 2001)
1- ارزيابي دروني
2- ارزيابي هيأت همگنان
3- بازديد از محل
4- اقدام (قضاوت) سازمان اعتبارسنج
5- بازنگري بوسيله هيئتهاي خارجي بصورت متناوب
 
فرايند انجام ارزيابي دروني و بيروني
 
همانطور كه گفته شد الگوي اعتبارسنجي از دو قسمت اصلي تشكيل مي‌شود: (محمدي، 1384: 68)
الف) ارزشيابي دروني
ب) ارزشيابي بيروني
ارزشيابي دروني
      در اين مرحله از ارزشيابي نظام دانشگاهي (گروه/ دانشكده/ دانشگاه)، خود اعضاء به صورتبندي سئوالهاي ارزشيابي پرداخته، روشهاي گردآوري داده‌هاي مورد نياز را تعيين كرده و پس از تحليل آنها به قضاوت درباره خود مي‌پردازد. (بازرگان، 1374: 54)
      بنابراين ارزشيابي دروني چنان است كه زمينه‌اي مساعد براي تغييرات لازم در جهت بهبود كيفيت آموزش عالي و استمرار و تداوم فعاليتهاي مربوطه تا دستيابي به اهداف و وضعيت مطلوب را فراهم مي‌آورد.
      رويكردهاي ارزشيابي دروني و بيروني كاربردگرا هستند. ارزشيابي كاربردگرا براين فرض مبتني است كه قضاوت در مورد ارزشيابي، بايستي بوسيله كاربردها و استفاده‌هاي واقعي آن، يعني اينكه در عمل چقدر بكار مي‌آيد، صورت مي‌گيرد. (Patton, 1997: 20)
      ارزشيابي دروني شرايطي را فراهم مي‌آورد كه كيفيت آموزشي تصوير شود وبه مجموعه آموزشي امكان مي‌دهد تا در راه دستيابي به اهداف بلند مدت خود تلاش و راه را براي ايجاد يك برنامه توسعه در سازمان، باز نگاه دارد.
      بنابراين ارزشيابي دروني چنانچه از طرف اعضاء هيأت علمي و كاركنان يك نظام آموزشي، پذيرفته شود و به عنوان يك ابتكار عمل از متن يك نظام با هدف تقويت و حمايت از خلاقيت‌هاي درون‌گروهي برنامه‌ريزي جهت ارتقاء كيفيت نظام و فعاليتهاي آن نمود پيدا كند، مي‌تواند به تغيير وضعيت موجود و اصلاح نقطه ضعفها و بهبود و ارتقاء كيفيت نظام يا برنامه مورد ارزشيابي منجر شود. (بازرگان، 1374)
     اگر ارزشيابي دروني را فرايند منسجم و نظام مند بررسي كه توسعه سازماني را حمايت و انجام تغيير در سازمان را تسهيل مي‌نمايد قلمداد كنيم در نتيجه افراد مجري ارزشيابي دروني فقط مسئوليت انجام و تحليل مسائل را ندارند، بلكه بايستي برمبناي نتايج حاصله به برنامه‌ريزي جهت حل مسائل و رفع نقاط ضعف و اجراي راه‌حلهاي ممكنه براي اين كار بپردازند (Cowin, 1994: 7-11) ، بنابراين لازم است كه فلسفه و ضرورت ارزشيابي دروني را درك و متعهد به انجام آن و برنامه‌ريزي جهت بهبود و ارتقاء كيفيت نظام يا برنامه بر مبناي نتايج حاصله باشند.
      پس با انجام ارزشيابي دروني، هدفهاي يك واحد آموزش عالي بطور آشكار بيان مي‌شود و سپس ضمن شناسايي قوتها، ضعفها، و محدوديتهاي آن، وضعيت مطلوب و موجود و نيز وضعيت ممكن واحد آموزش عالي مشخص شده و براي دستيابي به وضعيت ممكن برنامه‌ريزي مي‌شود، بنابراين مبناي قضاوت در اين فرايند برنامه‌ريزي مأموريت و اهداف نظام مورد ارزيابي مي‌باشد. (محمدي، 1384: 73)
ابعاد ارزيابي دروني
1- ارزيابي دروني مشاركتي
 2- ارزيابي دروني مديريتي
      در ارزيابي دروني مديريتي مدير يا مديران نظام مورد ارزيابي به عنوان بازيگر اصلي، نقش ايفا مي كنند. از اين رو ساير اعضا نظام مشاركت چنداني در فرآيند ارزيابي ندارند.
      ارزيابي دروني فرآيندي است كه در آن اعضا يك نظام به منظور خود در آينه ديدن اقدام به ارزيابي مي كنند تا جنبه‌هاي قوت و ضعف خود را دريابند و به اصلاح ضعف ها بپردازند.
ويژگي هاي ارزيابي دروني
-          فرآيندي خود خواسته است 
-          ارائه يك زبان مشترك در نظام مورد ارزيابي را به دنبال دارد
-          چشم به واقعيت ها و امكانات وضعيت موجود دارد 
-          مشاركت همگاني نظام مورد ارزيابي و به تبع آن مسئوليت پذيري را به دنبال دارد
-          ظرفيت سازي را براي بهبود مستمر ارتقاء و تضمين كيفيت را به دنبال دارد
-          به يادگيري سازماني منجر مي شود
توضيح 2): ارزيابي دروني را در قسمت قبل توضيح داديم، يادگيري سازماني روي محورهاي زير مركزيت دارند:
1-       يادگيري از تجارب گذشته به قصد بهبود آينده
2-       كسب دانش 
3-       تصريح وحل مسائل 
4-       تغيير در رفتار و عملكرد فردي و سازماني 
      ارزيابي دروني شرايطي را فراهم مي نمايد كه سازمان در مسير دانش افزايي فردي و سازماني از طريق رسيدن به يك زبان و بينش مشترك به يك سازمان يادگيرنده تبديل شود.
      سازمان يادگيرنده سازماني است كه عملكردهايش از طريق آگاهي كسب شده و درك بهتر بهبود مي يابد و اصلاح مي شود و از طريق فرآيند ارتباط دامنه اي رفتارهاي بالقوه اش را تغيير مي دهد و بهبود مي بخشد. مي توان توانمندسازي را فرآيند نيل به بهبود مستمر در عملكرد سازمان از طريق توسعه و گسترش نفوذ مبتني بر صلاحيت افراد اثر مي گذارد. در واقع ارزيابي دروني ابزاري براي توانمندسازي فرد و سازمان محسوب مي شود.
توضيح 3): موفقيت و پيامدهاي سودمند برنامه هاي تضمين كيفيت وابسته به پذيرش و حمايت جامعه دانشگاهي از آنها در همه سطوح مي باشد. همين امر ضرورت مشاركت و درگيري فعال آنها را در اين فرآيند آشكار مي سازد. اين موضوع همراه با مسائل اثربخشي و كارايي در استفاده از منابع كه يكي از وظايف مديريت دانشگاهي است و بايستي اين امر به يكي از مسئوليت هاي اصلي هر دانشگاه و مديريت ارشد دانشگاه تبديل شود.
توضيح 4): ارزيابي در مديريت كيفيت فراگير عبارت است از:
1)      نيازهاي مشتريان
2)      چگونگي تأمين باز خوردهاي مؤثر درباره رضايت مصرف كنندگان و كاركنان
3)      نتايج كليدي و نشانگرهاي عملكردي
4)      تشخيص اينكه كدام كارها بايستي ادامه يابند و كدام ها خير
5)      اولويت ها براي بهبود برنامه
6)      راهبردهاي اثر بخشي براي بهبود مستمر كيفيت
7)      سيستم هايي براي توسعه مستمر نشانگرهاي پيشرفت عملكرد مي داند
بنابراين ارزيابي دروني در مديريت كيفيت فراگير تأكيد بر كمك به بهبود نتايج، تمركز بر مشتريان و يادگيري سازماني دارد. تا از اين طريق براي بهبود مستمر فرد و سازمان فراهم نمايد. در نقطه شروع فرآيند خود - ارزيابي در مكف[1]، تمايل مديريت عالي به پشتيباني از فرآيند ارزيابي و مشاركت فعال در آن قرار دارد بنابراين انتخاب و جهت انجام كار و تسهيل در روند اجراء اقدام به تشكيل گروه ارزيابي و تقسيم وظايف و مسئوليت ها نمايند.
توضيح 5): ارزيابي كيفيت دانشگاهي به مفهوم جديد و با رويكردي علمي از سال 1379 آغاز گرديده است.
حقيقت امر اين است كه روش هاي سنتي نظارت و ارزيابي هاي مورد استفاده داراي چند خصيصه مشترك بوده‌اند:
-          هدف و چهارچوب مشخصي نداشته است
-          از يك روش شناسي و الگوي مشخصي پيروي نكرده است 
-          ديدگاه سيستمي مورد توجه قرار نگرفته و تك بعدي بوده است 
-          بنابه ضرورت و مصلحت انجام مي گرفته است 
-          مشاركت، همكاري و دلبستگي جامعه دانشگاهي را به دنبال نداشته است
ظرفيت سازي براي اعتبارسنجي، بهبود، ارتقاء و تضمين كيفيت نظام آموزش عالي را به دنبال نداشته است.
-          ساختار علمي و نظام دار براي مديريت و رهبري آن شكل نگرفته بود
-          تعامل لازم با ساير كاركردهاي مديريت دانشگاهي نداشته است 
      بنابراين فعاليت هاي صورت گرفته بيشتر حالت انجام وظيفه و رفع تكليف و مسئوليت داشته است و با محدوديت زماني و نيز ويژگي ها و شرايط خاص دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي فعاليت هاي صورت گرفته از اثربخشي لازم برخوردار نبوده اند.
سازمان سنجش آموزش كشور به عنوان متولي فعاليت ارزشيابي، اعتبارسنجي و تضمين كيفيت آموزش عالي اميدوار است كه با مشاركت مستمر جامعه دانشگاهي و حمايت هاي حوزه ستادي وزارت متبوع، سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور، مجلس شوراي اسلامي و شوراي عالي انقلاب فرهنگي، ضمن استقرار نظام جامع تضمين كيفيت و طراحي جايزه ملي كيفيت در آموزش عالي زمينه را براي حضور در عرصه جهاني آموزش عالي و توسعه همه جانبه كشور در سايه آموزش عالي كار او اثر بخش ايجاد نمايد. (محمدي، 1387: 28-38)
 
نقش اهداف در ارزشيابي دروني
 
      رسالت (مأموريت) و هدفهاي گروه آموزشي مبنايي براي ترسيم وضعيت مطلوب گروه آموزشي محسوب مي‌شود. (كافمن و هرمن، 1991: 127) به زبان ساده مأموريت سازمان عبارتي است كه ماهيت و مفهوم فعاليتهاي آينده سازمان را بيان مي‌كند و آنچه را كه سازمان قصد دارد در آينده انجام دهد، به اضافه تعهدات اصلي فلسفي كه ناظر بر فعاليت آن خواهد بود را تعيين مي‌كند. (بيلو و همكاران، 1990) بنابراين مأموريت سازمان بايد سند ملموس، مدون وآشكاري باشد كه مجموعه تلاش افراد سازمان را در يك جهت، آن هم در مسير حمايت از مأموريت سازمان متمركز كند.
اهداف كلي با توجه به الگوي برنامه ريزي مبتني بر هدف و الگوي عناصر سازماني شامل سه نوع ميباشند:
الف)اهداف دروندادي
ب) اهداف فرايندي
ج) اهداف بروندادي
 
 
 
فرايند انجام ارزيابي دروني
      فرايند اجراي ارزيابي دروني در قالب يك چارچوب نظام‌دار قابل انعطاف در سه مرحله عمده و 13 گام انجام مي‌گيرد. (محمدي، 1381)
1-       برنامه‌ريزي
2-       اجرا
3-       عمل و پيگيري
برنامه‌ريزي (مراحل پيش از اجرا):
      در اين مرحله مقدمات و پيش بايستهاي انجام فرايند، آماده و شرايط جهت اجراي طرح مهيا مي‌گردد. اين مرحله شامل 8 گام زير مي‌باشد:
- آشنا كردن اعضاء نظام با ضرورت، فلسفه و فرايند اجراي ارزشيابي
- تشكيل كميته راهبردي ارزشيابي دروني در نظام مورد ارزيابي
- تصريح و شفاف‌سازي رسالت و اهداف نظام
- تعريف و تدوين عوامل
- تعريف و تصويب ملاكهاي مناسب درخصوص هر يك از عوامل
- تعريف و تصويب نشانگرهاي مناسب درخصوص هر يك از ملاكها و تعريف معيارهاي قضاوت (تحقق اهداف) درخصوص هر نشانگر
- مشخص كردن داده‌هاي مورد نياز جهت سنجش نشانگرها
آيين نامه ارزيابي دروني
      با توجه به هدفها و سياستهاي وزرات علوم، تحقيقات و فناوري به منظور ارتقاء كيفي نظام آموزش عالي و با هدف فراهم آوردن بستر و شرايط لازم براي مشاركت هر چه بيشتر اعضاي هيأت علمي، محققان و جامعه دانشگاهي در بهبود كيفيت آموزشي، پژوهشي و عرضه خدمات تخصصي جهت توسعه كشور، آيين نامه ارزيابي در گروههاي آموزشي / پژوهشي، تنظيم گرديد كه به اختصار «ار. د . گ» ناميده مي شود.
      هدف ديگر از تصويب اين آيين نامه اين بود كه چنانچه «ار. د . گ» در گروههاي آموزشي يك رشته در دانشگاههاي كشور يا گروههاي پژوهشي مؤسسات و نهادهاي پژوهشي وابسته به وزارت علوم، تحقيقات و فناوري انجام شود، زمينه مناسب براي انجام ارزيابي بيروني و سپس اعتبار سنجي فراهم شود.
شوراي مركزي ارزيابي دروني ( شماد ) 
      ارزيابي دروني به عنوان يك رهيافت سيستمي و جامع نگر، بهبود كليه اجزاء و عناصر نظام دانشگاهي را به دنبال دارد و ضمن اينكه در جريان اجراء بهبود مستمر كيفيت و فرهنگي سازي را درپي دارد، در نهايت منجر به يك سري پيشنهادها جهت رفع ضعفها و تحكيم قوتها مي شود. (دبيرخانه ارزيابي دروني، 1386: 25)
      از جمله وظايف مهم اين شورا را مي توان تصميم گيري در خصوص نحوه عملي نمودن پيشنهادهاي مبتني بر گزارشهاي ارزيابي دروني گروههاي آموزشي، ايجاد حمايتهاي فكري و معنوي براي تداوم فعاليتها و بررسي پيشنهادات و مصوبات شوراي ارزيابي دروني سازمان و دبيرخانه ارزيابي دروني دانست.
شرح وظايف و اختيارات شوراي مركزي ارزيابي دروني وزارتخانه ( شماد):
1-       تشكيل جلسات به طور منظم جهت بررسي اطلاعات مربوط به فرآيند و چگونگي اجراي ارزيابي دروني گروههاي آموزشي «ار. د . گ».
2-       اقدام مناسب در مورد تدوين سياستهاي اجرايي لازم براي پيگيري پيشنهادهاي مربوط به گزارش هاي نهايي «ار. د . گ» بدين منظور، شماد مي تواند بخشي از وظايف خود را به كميته هاي كارشناسي واگذار كند.
3-       تصميم گيري در مورد گسترش «ار. د . گ» در دانشكده ها / دانشگاهها و واحدهاي پژوهشي. (همان، 1386: 26)
 
شوراي برنامه ريزي ارزيابي دروني سازمان
 
      اين شورا ابتدا در قالب شوراي اجرايي ارزيابي دروني فعاليت مي نمود و سپس در قالب شوراي برنامه ريزي ارزيابي دروني وظيفه راهبردي و سياستگذاري طرح را در سطح سازمان به عهده گرفته است.
      هدف اصلي اين شورا تعيين سياستها و خط مشيهاي كلان جهت راهبري اين فعاليت توسط دبيرخانه ارزيابي دروني مي باشد.
شرح وظايف
      وظيفه دارد با برگزاري جلسات به صورت منظم روند انجام ارزيابي دروني را در دانشگاههاي مجري بررسي نمايد. به طور كلي اين شورا وظايف زير را بر عهده دارد:
1-       فراهم نمودن زمينه و بستر لازم جهت برگزاري جلسات شماد.
2-       پيگيري نتايج مصوبات شوراي مركزي ارزيابي دروني و انعكاس آن به دانشگاهها.
3-       پيگيري مسائل و مشكلات گروههاي مجري در زمينه انجام ارزيابي و فراهم نمودن زمينه و بستر لازم جهت استفاده از خدمات و همكاريهاي اساتيد و متخصصان حوزه هاي مربوطه.
4-       فراهم نمودن دروندادهاي لازم جهت ارائه به شوراي مركزي ارزيابي دروني(شماد). (دبيرخانه ارزيابي دروني، 1386: 28-29)
 
كميته علمي ارزيابي دروني در سطح گروه:
 
      وظيفه مهم اين كميته پيشبرد ارزيابي در گروههاي آموزشي داوطلب و مجري از طريق برگزاري كارگاههاي آموزشي و ارائه ساير خدمات تخصصي و نيز بررسي پيشرفت آن و ارائه راهكارهاي عملي در اين زمينه مي باشد.
شرح وظايف
1-       پيگيري مصوبات و تصميمات شوراي ارزيابي دروني سازمان
2-       بررسي برنامه ها و مصوبات ارسالي كميته هاي ارزيابي دروني و ارتقاء كيفيت دانشگاهها
3-       برنامه ريزي و تدوين برنامه دوره ها و كارگاههاي آموزشي، گردهمايي ها، همايشها و نشستهاي علمي و برگزاري آنها
4-       بررسي گزارشهاي ارسالي از كميته ارزيابي دروني گروهها و ارائه بازخوردهاي لازم و هدايت گروهها جهت انجام مراحل بعدي كار و تدوين گزارش مناسب ارزيابي دروني
      در برخي از دانشگاهها اين كميته در قالب شوراي نظارت و ارزيابي دانشگاه و فعاليت ارزيابي و سازماندهي آن در سطح دانشگاه متمركز شده است.
      مسأله اي كه بايست به آن توجه خاص نمود عدم تطابق فعاليتها و اقدامهاي فعلي دفاتر نظارت و ارزيابي دانشگاهها با ساختار مأموريت، اهداف و وظايف اصلي دفاتر است. در صورتيكه عملاً انتظار مي رود وظيفه ارزشيابي كيفيت دانشگاه و مديريت وراهبري آن از وظايف اصلي اين دفاتر باشد.
      ويژگي عمده اين راهبرد، تغيير ماهيت فعاليتهاي اين دفتر از حالت نظارتي به راهنمايي و مشاوره و ايجاد تغيير در نگرش و ذهنيت اعضاي هيأت علمي نسبت به ارزياب و به عنوان كانون محركي جهت مشاركت دادن اعضاي هيأت علمي در فرآيند اجرايي فعاليت مي باشد.
      آنچه كه در اين خصوص بايستي مورد تأكيد قرار گيرد، نقش اين كميته در استقرار فرهنگ خود ارزيابي و ارتقاء كيفيت در دانشگاه و برنامه ريزي و سازماندهي ارزيابي دروني در دانشگاه مي باشد. ضمن ايجاد حمايتها و پشتيباني هاي لازم و پيگيري مستمر روند پيشرفت فعاليت، زمينه و بستر لازم را جهت وضعيت دانشگاه با استفاده از داده هاي حاصل از اجراي ارزيابي دروني و بكارگيري پيشنهادات ارائه شده در سطح دانشگاه و نيز پيگيري روند عملي نمودن پيشنهادات گروهها در سطح وزارتخانه جهت بهبود نظام و ساختار را فراهم مي نمايد. (دبيرخانه ارزيابي دروني، 1386: 29-32)
      از اين رو انتظار مي رود اين كميته با برگزاري جلسات منظم، ارائه بازخورد مناسب به گروهها، انگيزه و توان لازم را جهت اجراي اثربخشي ارزيابي دروني در سطح دانشگاه فراهم نمايد. (محمدي، 1384: 77-78)
 
طراحي و تدوين ابزارهاي گردآوري داده‌ها
اجرا:
-          گردآوري داده‌هاي مورد نياز
-          تجزيه و تحليل، تفسير و قضاوت در مورد داده‌هاي گردآوري شده
-          تهيه و تدوين گزارش مقدماتي ارزشيابي دروني
-   تهيه و تدوين گزارش نهايي ارزشيابي
عمل و پيگيري:
      در اين مرحله نظام براساس نتايج حاصل از انجام ارزشيابي دروني نمايان شدن نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهديدها به اقدام و عمل در جهت بهبود وضعيت واحد مي‌پردازد. (محمدي، 1384: 81-82)
فناوري اطلاعات و ارزيابي دروني: تسهيل فرآيند كاربرد در عمل
      كاربرد فناوري اطلاعات در جهت تسهيل و مكانيزه كردن فرايند ارزيابي دروني و غلبه بر مسائل و چالشهاي پيش روي خود از جمله گستردگي و تنوع گروههاي آموزشي داوطلب ارزيابي دروني و احتمال بروز ناهماهنگي دشواري و پيچيدگي آماده سازي طرحهاي ارزيابي دروني و هزينه ها و زمان محدود براي انجام آن مي باشد. (محمدي، 1384: 83)
بخشهاي مختلف نرم افزار
الف) بخش اصلي (مراحل اجراي ارزيابي دروني) نرم‌افزار
شامل مراحل انجام ارزيابي دروني است كه داراي بخشهاي زير است:
- آشنا كردن اعضاءگروه، دانشكده و دانشگاه با فلسفه و هدف ارزيابي دروني
- تشكيل كميته ارزيابي دروني و تقسيم كار بين اعضاء
- تصريح و شفاف سازي رسالت و اهداف گروه
- تعيين عوامل
- تعيين ملاكها
- نشانگرها
- تعيين پرسشها
- گزارش پرسشها
- پاسخ به پرسشها
- تجزيه و تحليل داده ها
- تهيه و تدوين گزارش نهايي
ب) بخش امكانات
- آموزش
- استناد علمي نرم افزار
- مزيتهاي استفاده از نرم افزار (انعطاف پذيري، تجزيه و تحليل اطلاعات، صرفه جويي در وقت و هزينه، انسجام و هماهنگي) (محمدي، 1384: 86-88)
 
عوامل و ملاكهاي مورد ارزيابي در فرايند ارزيابي دروني
 
در فرايند ارزيابي دروني ابتدا بايد عوامل مورد ارزيابي و سپس ملاكهاي مربوط به آنها را درباره نظام مشخص كرد. از آنجا كه در كشورهاي جهان سوم، از جمله ايران، معمولاً هدفهاي نظام به طور عملياتي بيان نشده اند، لازم است قبل از ارزيابي دروني در يك نظام هدفهاي آن مشخص شود. براي تدوين هدفها مي توان به اسناد، مدارك و گزارشهاي در دسترس درباره نظام مراجعه كرد. براي مثال، براي اجراي ارزيابي دروني در يك گروه آموزشي دانشگاهي بايد نظر اعضاي هيئت علمي در رشته مورد ارزيابي، نظر كارفرمايان بالقوه، دانش آموختگان، همچنين سياستگذاران در رشته تخصصي و بالاخره نظر دانشجويان را مورد توجه قرار داد. (Dias, 1998) براي ارزيابي دروني واحدهاي آموزش عالي از جمله گروههاي آموزشي مجموعه ملاكهاي زير مي تواند نمايانگر كيفيت باشد: (Bazargan, 1999 a)
الف) جايگاه سازماني، سازماندهي، تشكيلات و مديريت ب) وضيت يادگيرندگان ج) دوره هاي آموزشي مورد اجرا، د) فرايند ياددهي- يادگيري و) دانش آموختگان. اين پنج دسته عوامل شامل درونداد، فرايند و برونداد نظام است.
 
الف) ملاكهاي جايگاه سازماني، سازماندهي، تشكيلات و مديريت
1. نحوه انتخاب مدير، ويژگيها و مدت مديريت.
2. تركيب و توزيع اعضاي هيئت علمي (آموزشي و پژوهشي) با آثار علمي و بار آموزشي.
3. روند توسعه هيئت علمي در پنج سال گذشته.
4. چگونگي تبادل تجربه ميان اعضاي هيئت علمي( از طريق سمينار و كارگاه آموزشي ...).
5. مشكلات توسعه هيئت علمي در نظام مورد ارزيابي.
6. فعاليتهاي برون گروهي مدير و تماس او با مسئولان.
 
ب) ملاكهاي دانشجويان
1. تركيب و توزيع ( بر حسب دوره هاي آموزشي).
2. نحوه پذيرش.
3. پيشرفت تحصيلي.
4. رابطه دانشجويان با هيئت علمي.
5. آگاهي دانشجويان از رشته تحصيلي و بازار كار.
6. نظر دانشجويان درباره روشهاي تدريس و تحقيق.
7. ترك تحصيل و افت تحصيلي در نظام.
 
ج) ملاكهاي تناسب دوره هاي مورد اجرا با نيازهاي جامعه
1-      تعداد، تنوع و سابقه اجراي دوره هاي آموزشي.
2-      نظر اعضاي هيئت علمي درباره تطابق دوره و رابطه آنها با امكانات مادي و نيروي انساني.
3-      نظر هيئت علمي درباره هدفهاي دوره، تركيب دروس و رابطه آن با نيازهاي فرد و جامعه.
4-      نظر هيئت علمي درباره سطح مورد انتظار از دانشجويان در موقع دانش آموختگي و ميزان رضايت آنها از وضعيت موجود.
5-      نظر هيئت علمي درباره ميزان تحقق هدفهاي دوره.
 
د) ملاكهاي فرايند ياددهي- يادگيري
1. راهبردهاي ياددهي- يادگيري در تدريس دروس.
2. مواد آموزشي و وسايل كمك آموزشي مورد استفاده در تدريس.
3. شيوه هاي ارزشيابي پيشرفت تحصيلي.
4. بازخورد نتايج پيشرفت تحصيلي به دانشجويان.
 
و) ملاكهاي دانش آموختگان
1. سرنوشت شغلي دانش آموختگان.
2. نسبت بيكاري بر حسب دوره و مدت آن.
3. نسبت ادامه تحصيل.
4. نظر دانش آموختگان درباره تواناييها، دانش و نگرش كسب شده و نگرش آنان نسبت به برنامه درسي.
5. نظر كارفرمايان و استفاده كنندگان از خدمات دانش آموختگان درباره توانايي و دانش آنان.
6. مقاله ها و آثار علمي دانش آموختگان.
7. ميزان ارتباط دانش آموختگان با نظام مورد ارزيابي.
 
مراحل رويكرد ارزيابي دروني:
 
1. آشنايي اعضاي نظام مورد ارزيابي با هدف ارزيابي دروني و مراحل انجام آن از طريق اجراي يك كارگاه آموزشي.
2. تشكيل كميته ارزيابي دروني و تقسيم كار.
3. تدوين جدول زمانبندي براي اجراي ارزيابي دروني.
4. مشخص كردن هدفهاي نظام.
5. توافق درباره عوامل مورد ارزيابي.
6. بيان ملاكهاي مربوط به عوامل مورد ارزيابي.
7. تعريف نشانگرهاي مورد نظر براي ارزيابي عوامل.
8. مشخص كردن داده هاي مورد نياز براي محاسبه نشانگرها.
9. انتخاب يا تدوين ابزار اندازه گيري براي گردآوري داده ها. (بازرگان و همكاران، 1379)
 
ضرورت، پيش بايستها و اهداف انجام ارزيابي دروني
 
      هدف ارزيابي دروني فرآيندي است مشاركتي كه توسط اعضاء هيئت علمي و مجموعه دست‌اندركار نظام مورد ارزيابي با استفاده از معيارهاي همان واحد و با هدف بهبود كيفيت انجام مي‌شود.
      فرآيند اجراي ارزيابي دروني به عنوان رويكردي مشاركتي به بهبود كيفيت نظام دانشگاهي با اهداف زير است:
1- تعيين ارزش و شايستگي پديده مورد ارزيابي
2- كسب بازخورد از نحوه و روند اجراي برنامه‌ها
3- آگاهي در ميزان تحقق اهداف
4- كمك به تصميم‌گيري آگاهانه توسط مديران و تصميم‌گيرندگان
5- اثبات كارايي و اثربخشي برنامه‌‌ها و فعاليت‌ها
6- آگاهي از ميزان تناسب اهداف با نيازها و انتظارات افراد ذينفع و ذيربط و ذيعلاقه و ضرورت تجديد نظر در آنها
7- فراهم نمودن مبنا و اساس عيني، مستند و قابل اطمينان براي برنامه‌ريزي آموزشي و توسعه نظام، مستلزم توجه به پيش‌بايست‌ها و اصول پيش گفته و برنامه‌ريزي فرآيند در يك پايه علمي (محمدي، 1387: 49)
 
- فرآيند و مراحل انجام ارزيابي دروني
ارزشيابي جامع و اثربخش داراي سه مرحله است:
1- برنامه‌ريزي درست و علمي
2- اجراي كامل، اصولي و صحيح
3- پيگيري (همان: 52)
 
ارزيابي بيروني
      همانگونه كه اشاره شد الگوي اعتبارسنجي داراي دو قسمت است، ارزشيابي دروني مرحله اول كاربرد الگوي اعتبارسنجي است، چنانچه ارزشيابي دروني انجام شده باشد مي‌توان به انجام ارزشيابي بيروني پرداخت. معمولاً اعتبارسنجي مترادف با ارزشيابي بيروني درنظر گرفته مي‌شود. (بازرگان، 1380: 120)
      در واقع ارزشيابي بيروني تضميني براي اين امر است كه دانشگاه و مؤسسات آموزش عالي، الزامات مراجع عمومي و ذيصلاح و تأمين‌كننده بودجه و هزينه آنها را فراهم مي‌كنند. (محمدي، 1384: 90)
      كارتن ضمن تأكيد بر انجام ارزشيابي بيروني، ضرورت آن را از اين جهت مي‌داند كه دانشگاهها بايستي در فعاليتهاي خود به وضعيت و شرايط بين‌المللي و عقايد و نظرات اجتماع و جامعه توجه داشته باشند و در قبال جامعه و بازاركار (بوسيله كارفرمايان نمايان مي‌شود) پاسخگو باشند. (محمدي، 1381)
اجراي الگوي اعتبارسنجي دو هدف عمده دارد: الف) بهبود كيفيت، ب) پاسخگويي به افراد ذيربط.
      اجراي ارزيابي دروني لازم است اما كافي نيست بنابراين چنانچه عوامل مورد نظر در ارزيابي دروني با عوامل منظور شده براي رعايت حداقل كيفيت منطبق باشد مي توان به ارزيابي بيروني پرداخت. ضرورت ارزيابي بيروني به آن جهت است كه جامعه علمي براي اطمينان از كيفيت آموزشي يك نظام، علاوه بر نتايج ارزيابي دروني تأييد هيئت همگنان را نيز طلب مي كند. (Heywood, 2000; Kells & Stenqvist, 1995)
مراحل رويكرد ارزيابي بيروني:
1. تشكيل كميته ارزيابي بيروني به وسيله يك سازمان تخصصي در رشته ذي ربط و اطمينان حاصل كردن از دسترسي به گزارش ارزيابي دروني.
2. تدوين سياستها و دستورالعمل براي اجراي ارزيابي بيروني و تشكيل هيئت بازديد كننده براي ارزيابي بيروني با توجه به الزامات.
3. آشنا ساختن هيئت همگنان با فرايند بازديد از نظام.
4. بازديد هيئت همگنان از نظام و بازبيني گزارش ارزيابي دروني.
5. تدوين گزارش ارزيابي بيروني. (بازرگان، 1380: 121)
      براي اينكه شرايط اعتبارسنجي فراهم گردد لازم است ابتدا شرايط ارزيابي دروني و بروني فراهم شود تا زيربناي لازم براي اعتبارسنجي آماده گردد. در فراهم آوردن شرايط لازم براي اعتبارسنجي واحدهاي آموزش عالي، افراد، سازمانها و نهادهاي گوناگوني در ارتباط هستند. (Vroeijenstijn, 1995: 31)
به طور كلي براي اجراي ارزيابي بيروني به منظور رتبه‌بندي واحدها در آموزش عالي اصولي پيشنهاد شده است كه : (Vroeijenstijn, 1995)
1.       هدف ارزيابي بيروني براي دولت و دانشگاه‌ها كاملاٌ آشكار باشد.
2.       اطلاعات لازم براي ارزيابي در محدوده‌اي گردآوري شود كه از آن به عنوان بازخورد استفاده شود.
3.       در وهله اول از ارزيابي براي نمايان كردن وضعيت موجود نه براي رتبه‌بندي دانشگاه‌ها، استفاده و نتايج آن به منظور تخصيص بودجه به كار برده شود.
4.       فراهم آوردن كيفيت آموزش عالي، در زمره مسئوليت‌هاي دانشگاه‌ها و ساير مراكز آموزش عالي است. بنابراين سازمانهاي ياد شده بايد نسبت به سيستم ارزيابي بيروني كيفيت، دلبستگي لازم را به دست آورند.
5.       يك واحد سازماني خارج از نظام آموزش عالي بايد به هدايت و نظارت فعاليت‌هاي ارزيابي بيروني بپردازد و شفافيت امور راتسهيل كند. نقش اين واحد فرا ارزيابي خواهد بود.
6.       گزارش ارزيابي دروني مي‌تواند محرمانه باشد، اما علي‌الاصول انتظار مي‌رود گزارش ارزيابي بيروني كيفيت قابل انتشار باشد. دولت و سازمانهاي آموزش عالي نسبت به چگونگي اين امر بايد توافق داشته باشد.
ارزيابي بيروني در نظام‌هاي آموزش عالي به سطح زير طبقه بندي مي شود:
ارزيابي بيروني در سطح دانشگاه: معمولاً هدف از ارزيابي بيروني در سطح دانشگاه مميزي كيفيت است. نمونه ارزيابي بيروني در اين سطح را مي‌توان در انگلستان مشاهده كرد. (بازرگان، 1380: 125)
ارزيابي بيروني در سطح دانشكده: در صورتي كه شرايط زير وجود داشته باشد، ارزيابي بيروني در سطح دانشگاه را مي‌توان انجام داد:
-          ارزيابي بيروني به طور همزمان در چند گروه آموزشي دانشكده انجام شود
-          كيفيت رابطه گروههاي آموزشي در سطح دانشكده مورد نظر باشد
-          گروههاي آموزشي تشكيل دهنده دانشكده آنچنان باشد كه اعضاي هيأت علمي، تدريس و فعاليت‌هاي علمي ديگر خود را در چند گروه آموزشي به انجام برسانند. از اين رو ارزيابي بيروني دانشكده ضرورت مي‌يابد.
ارزيابي بيروني در سطح گروه آموزشي: ارزيابي بيروني در سطح گروه آموزشي را مي‌توان در سطح كل گروه، مقاطع آموزشي (كارداني، كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتري) و يا گرايشهاي آموزشي انجام داد. در صورتيكه كه هدف از ارزيابي بيروني قضاوت درسي درباره يك گرايش باشد، ارزيابي بيروني در سطح گرايش مورد نظر انجام مي‌شود. چنانچه هدف ارزيابي بروين سنجش كيفيت رشته‌اي خاص از گروه آموزشي در يك مقطع معين باشد، ارزيابي بروين در مقطع موردنظر در رشته خاص انجام مي‌شود. (بازرگان، 1380: 128)
 
مراحل انجام ارزيابي بيروني
چارچوب انجام ارزشيابي بيروني به شرح زير است:
-          تشكيل كميته ارزشيابي بيروني بوسيله يك سازمان تخصصي در رشته ي ذيربط و حصول اطمينان از دسترسي به گزارش ارزيابي دروني
-          تدوين سياستها و دستورالعمل براي اجراي ارزشيابي بيروني و تشكيل هيات بازديدكننده (هيئت همگنان) براي ارزشيابي بيروني با توجه به الزامات
-          آشنا ساختن هيئت همگنان بافرايند بازديد از نظام
-          بازديد هيئت همگنان ازنظام برنامه و بازبيني گزارش ارزشيابي دروني
-          تدوين گزارش ارزشيابي دروني (بازرگان، 1380: 121)
بازرگان براي انجام ارزشيابي بيروني سه سطح را مد نظر قرار ميدهد:
الف) ارزشيابي بيروني در سطح دانشگاه
ب)ارزشيابي بيروني درسطح دانشكده
ج) ارزشيابي بيروني در سطح گروه آموزشي
      البته آنچه كه در اين مبحث مورد توجه و تاكيد مي‌باشد انجام ارزيابي بيروني مبتني بر دانش و تجارب جهاني و براساس فرايندي علمي، مستند و بعد از انجام ارزيابي دروني مي‌باشد. در اين زمينه سند چشم‌انداز ارزيابي بيروني تدوين و به عنوان راهنماي گروه در انجام اين گام محسوب مي‌شود.
      همزمان با انجام ارزيابي دروني در دانشگاه‌هاي داوطلب و مجري فعاليت، كار مطالعه و بررسي پيشينه انجام ارزيابي بيروني در كشورهاي پيشگام جهان در دستور كارگروه ارزشيابي قرار گرفت. در اين خصوص يك طرح مطالعاتي تدوين گرديد. طرح مذكور شامل سه مرحله اصلي است: 1- بررسي پيشينه 2- مطالعه تطبيقي 3- انتخاب روش مناسب و پيشنهاد براي اجراي آزمايشي و بومي‌سازي آن
      با توجه به فعاليت‌هاي صورت گرفته در اين حوزه راهنماي مقدماتي (پيش‌نويس) انجام ارزيابي بيروني جهت اجراي آزمايشي در گروه‌هاي علاقه‌مند و داوطلب تهيه و تدوين گرديد.
      باتوجه به ضرورت مشاركت فعال انجمن‌ها و فرهنگستان‌ها در ارزيابي و اعتبارسنجي، خصوصاً ارزيابي بيروني، چارچوب همكاري اين نهادها طراحي و تدوين شد. چارچوب مشاركت‌ انجمن‌ها و فرهنگستان‌ها از جمله فرهنگستان زبان و ادب فارسي در ارزيابي و اعتبارسنجي علمي گروه‌هاي آموزشي دانشگاه‌ها و مؤسسات عالي به شرح زير مي‌باشد:
1-       تشكيل كميته علمي ارزيابي و اعتبارسنجي در انجمن يا فرهنگستان
2-       تهيه و تدوين ساز و كاري براي ارتباط با گروه‌هاي آموزشي
3-       مشاركت در اجراي ارزيابي دروني و بيروني (دبيرخانه ارزيابي دروني، 1386: 108-113)
 
ارزيابي (كلان) عملكرد وزارت علوم، تحقيقات و فناوري
      اصولاً يكي از كاركردهاي ارزشيابي استفاده از نتايج حاصل از آن در جهت تأييد، رد يا اصلاح خط مشي‌هاي كلان تدوين شده در سطوح سياستگذاري است.
فعاليت‌هاي انجام شده:
1-       مطالعه مباني نظري و بررسي ادبيات و پيشينه در خصوص شاخص‌هاي ارزيابي وزارت علوم تحقيقات و فناوري
2-       استخراج مجموعه جامع شاخص‌هاي ارزيابي عملكرد دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالي و پژوهشي
3-       تهيه و تدوين روش مناسب وزن‌دهي به شاخص‌ها
4-       طراحي پرسشنامه‌ها در دو فرم الف و ب
5-       تدوين و استخراج شاخص‌هاي كليدي ارزيابي عملكرد وزارتخانه متبوع
6-       طراحي و تدوين پرسشنامه جمع‌آوري داده‌ها از حوزه‌هاي ستادي و دانشگاهي- جمع‌آوري داده‌ها و تجزيه و تحليل آنها
تدوين گزارش نهايي ارزشيابي كلان عملكرد وزارت در طول 1380-83 (دبيرخانه ارزيابي دروني، 1386: 118-124)
مقايسه ويژگيهاي ارزشيابي دروني و بيروني
      در ارزشيابي بيروني، ارزيابان از بيرون سازمان يا برنامه مورد ارزيابي، مي‌آيند و هدف آنها مي‌تواند هدايت جريان ارزشيابي تحت تعهدات قراردادهاي تأمين‌كننده بودجه (Patton, 1997: 138)، سنجش اعتبار و صلاحيت برنامه يا مؤسسه، كنترل بيروني كيفيت و مقايسه واحدها و يا نظارت و كنترل فعاليتها و برنامه‌هاي مؤسسه‌ها باشد. (بولا، ترجمه ابيلي، 1375: 23)
      ارزيابي دروني در واقع يك نوع ارزشيابي تكويني است كه آينده‌نگر بوده و جهت بهبود و اصلاح امور در آينده صورت مي‌گيرد اما ارزشيابي بيروني نوعي ارزشيابي پاياني است كه جهت سنجش عملكرد گذشته انجام ميگردد. (محمدي، 1381)
ارزيابي بيروني و نقش آن در تثبيت دستاوردهاي ارزيابي دروني و تضمين كيفيت
      انجام ارزيابي بيروني جهت كسب تأييد هيأت همگنان تثبيت نتايج ارزيابي دروني، مميزي. فرآيند ارزيابي دروني و تضمين كيفيت نظام ضروري مي باشد.
 
 
ضرورت اتصال نتايج ارزيابي دروني به برنامه ريزي توسعه گروه
 
      نظام آموزش عالي به عنوان نظامي هدفمند و عامل اصلي توسعه همه جانبه كشور بايستي بر يك پايه و اساس علمي و اصولي برنامه ها و فعاليت هاي خود در جهت وظايف محوله را بنا كند. از اين رو ارزيابي همه جانبه هم در ابتداي شروع برنامه، هم در حين اجرا و هم در پايان لازم و ضروري مي باشد.
      برنامه ريزي به عنوان فعاليتي منظم، مستمر به بررسي وضعيت موجود جهت تعيين نيازها و همچنين تدوين اهداف جهت ترسيم وضعيت مطلوب نظام مي پردازد و شناسايي وضعيت موجود نيازمند يك ساز و كار ارزيابي است كه نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و عوامل بازدارنده اي كه نظام آموزشي با ‌آن روبرو است را آشكار نمايد و با توجه به چگونگي دستيابي به اهداف و بهبود كيفيت نظام را امكان پذير نمايد در شكل زير توالي كاركردهاي مديريت دانشگاهي توضيح داده شده است. (محمدي، 1387: 44)
   
      همانطوري كه از شكل بالا بر مي آيد، ارزيابي بايد بر كاركردهاي گوناگون مديريت دانشگاهي نيز همانند كاركردهاي برنامه ريزي توسعه دانشگاهي اشراف داشته باشد. يعني نظام ارزيابي بايستي به عنوان   يك زير نظام «نظام دانشگاهي» از ابتداي انديشيدن در باره ‌طرح يك دانشگاه طراحي شود و استقرار يابد تا بتوان از تحقق رسالت، و هدفهاي ويژه دانشگاه اطمينان يافت.
 
روند پيشرفت فعاليت ارزيابي:
      در سال 81 بيشترين ميزان داوطلبي از سوي دانشگاهها و گروههاي آموزشي اعلام شده است. بيشترين اعلام داوطلبي در طي اين سالها از سوي دانشگاههاي اصفهان، شهيد چمران اهواز، تهران و رازي كرمانشاه مي باشد.
      در خصوص انجام فعاليت ارزيابي دروني اين نكته قابل توجه است كه روند پيشرفت آن در سالهاي ابتداي شروع كار در برخي دانشگاهها مانند اصفهان و شهيد چمران اهواز از روند مطلوبي برخوردار بوده است و اين به دليل اهتمام مديران ارشد اين دانشگاهها به امر ارزيابي و بهبود كيفيت و تشكيل كميته يا شوراهاي مركزي سياستگذاري در اين حوزه مي باشد.
      در سال 1380، 68 گروه آموزشي در 11 دانشگاه دواطلب اجرا شدند كه از اين تعداد در حال حاضر 22 گروه فعاليت ارزيابي دروني را به پايان رسانده اند.
      در سال 1380، 68 گروه آموزشي از 11 دانشگاه داوطلب اجرا شدند كه از اين تعداد در حال حاضر 22 گروه فعاليت ارزيابي دروني را به پايان رسانده اند. گروههاي مجري در دانشگاههاي اصفهان و شهيد چمران همچنان جزء دانشگاههايي هستند كه فرايند انجام ارزيابي دروني را بصورت مستمر و با جديت دنبال كنند. البته در سال 1380 دانشگاههاي رازي كرمانشاه و شهيد باهنر كرمان نيز به جمع دانشگاههاي فعال در اين زمينه پيوسته اند كه بيشترين اعلام داوطلبي از سوي دو دانشگاه رازي كرمانشاه و علامه طباطبايي با 12 گروه آموزشي داوطلب مشاهده مي شود. در ضمن در سال 1381 ، 87 گروه آموزشي از 19 دانشگاه دواطلب اجراي ارزيابي دروني شدند .
      در سال 1382، 82 گروه آموزشي از 16 دانشگاه، داوطلب اجراي ارزيابي شدند كه از اين تعداد در حال حاضر 7 گروه فعاليت را به پايان رسانده اند كه در اين سال دانشگاه پيام نور به ليست دانشگاهها افزوده شده است. از 16 دانشگاه مجري ارزيابي دروني در سال 82، 6 دانشگاه براي اولين بار داوطلب اجرا شده اند. از اين ميان دانشگاه تهران با 21 گروه، آموزشي بيشترين تعداد گروههاي آموزشي داوطلب را داشته است.
      در سال 1383، 73 گروه آموزشي از 13 دانشگاه داوطلب اجراي ارزيابي شدند كه از مجموع 17 دانشگاه داوطلب انجام ارزيابي در اين سال نيز، دانشگاههاي علم و صنعت ايران، صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي، يزد، كردستان و صنعتي سهند تبريز جزء دانشگاههاي جديد داوطلب انجام اين ارزيابي بوده اند. (دبيرخانه ارزيابي دروني، 1386: 38-60)
فعاليتهاي آموزشي ترويجي، پژوهشي و ارائه خدمات تخصصي
      امروز حوزه ارزشيباي آموزشي به صورت عام و ارزيابي دروني و بيروني به صورت خاص به حوزه اي تخصصي تبديل شده است طبيعتاً پذيرش هر روش يا رويكردي و واكنش نسبت به آن در جهت اجرا مستلزم كسب شناخت و آگاهي از اهداف، ضرورت، فلسفه و فرآيند انجام ارزيابي دروني و نحوه استفاده از يافته ها و نتايج حاصل در جهت رفع يا كاهش ضعفها و تحكيم قوت ها آگاهي كامل داشته باشند. از جمله فعاليتهايي كه در اين زمينه مي توان انجام داد برگزاري‌كارگاههاي آموزشي، جلسات، نشستها، گردهمايي و استفاده از بروشور و ساير امكانات و وسايل مناسب و مربوط مي باشد.
برگزاري كارگاههاي آموزشي
      يكي از اصلي ترين و مثمر ثمرترين فعاليتهاي آموزشي و ترويجي اين بخش برگزاري كارگاههاي آموزشي است. برگزاري اين كارگاهها مي تواند تا حدود زيادي رافع مشكلات و موانعي باشد كه پيش روي گروههاي آموزشي قرار دارد. كارگاههاي برگزار شده در دو دسته توجيهي و تكميلي قرار مي‌گيرند.
      كارگاههاي تكميلي به صورت خاص جهت گيري كاربردي و عملياتي داشتند و بر فرآيند ارزيابي دروني و مراحل اجرايي آن متمركز مي باشد. اولين كارگاه آموزشي كارگاههاي آموزشي توجيهي و تكميلي دنبال اهدافي را دنبال مي كند كه به چند مورد اشاره مي كنيم:
·         آشنايي با مفاهيم كيفيت، ارزشيابي، نحوه تنظيم، تحليل و تفسير داده هاي گردآوري شده
·         آشنايي با فلسفه، ضرورت و اهداف ارزيابي دروني
·         آشنايي با روند اجراي ارزيابي دروني در يك گروه آموزشي
·         آموزش عملي در خصوص نحوه تدوين، عامل ملاك و نشانگرهاي ارزيابي دروني
·         توضيح و بيان روشهاي متداول آماري در ارزيابي و نحوه تنظيم، تحليل و تفسير داده هاي گردآوري شده
·         رفع ابهامات موجود در خصوص مسائل ارزيابي دروني
·         ارائه گزارش پيشرفت كاركرد گروههاي مجري
·         زمينه سازي براي شروع ارزيابي بيروني و اعتبار سنجي (دبيرخانه ارزيابي دروني، 1386: 62-64)
 
 
 
برگزاري گردهمايي
 
پيشنهادات و نظرات مطرح شده در اولين گردهمايي:
1-       تكميل فرم افزار ارزيابي دروني و قرار دادن آن در اختيار گردهمايي آموزشي متقاضي
2-      برقراري ارتباط غير رسمي گروه ارزشيابي / دبيرخانه ارزيابي دروني، با گروههاي آموزشي مجري
3-       نحوه تعيين و تدوين هدف و ارائه آموزشهاي علمي، عملي و كاربردي
4-       بررسي مشكلات و مسائل مطرح شده از سوي دانشگاهها در خصوص اجراي ارزيابي دروني
لازم به ذكر است فلسفه برگزاري همايش مذكور رفع مشكلاتي بود كه گروههاي آموزشي در اجراي ارزيابي دروني با آنها روبرو شده بوند كه يكي از دلايل عمده اين مشكلات كمبود منابع اطلاعاتي مكتوب در حوزه ارزيابي دروني بود. 
-          طراحي و انتشار بروشور:
      بروشور به عنوان يكي ابزار اطلاع رساني در سطح وسيع مي تواند بيشترين اطلاعات را در كمترين زمان ممكن به مخاطبين خود منتقل نمايد. اين برورشور ها با هدف اطلاع رساني در خصوص ارزيابي دروني و با عنوان ابزاري براي معرفي دستاوردهاي عملكردها و فعاليتهاي اين بخش طراحي و آماده شوند.     اولين بروشور در اواخر سال 1379 با توجه به اعلام داوطلبي تعداد زيادي از گروههاي آموزشي دانشگاهها براي انجام ارزيابي دروني ( 84 گروه ) با مضامين زير انتشار يافت:
 
·         روند ارزيابي دروني كيفيت آموزش عالي در كشورهاي مختلف
·         ارزيابي دروني و ويژگيهاي آن
·         تقاوت ارزيابي دروني و بيروني
·         طرح اجراي ارزيابي دروني در گرههاي آموزشي دانشگاهها
·         معرفي مقدماتي نرم افزار ارزيابي دروني ( نسخه 1)
·         چارت مربوطه به نحوه اجراي فرايند ارزيابي دروني
 
      دومين بروشور در رابطه با معرفي نرم‌افزار ارزيابي دروني انتشار يافت. اين بروشور اطلاعاتي را پيرامون بخشهاي مختلف نرم‌افزار به مخاطبان ارزيابي دروني و كليه علاقمندان ارائه مي‌كند.
      سومين بروشور به برپايي نخستين گردهمايي گروههاي آموزشي مجري ارزيابي دروني اختصاص دارد. اين گردهمايي در 17 و 18 بهمن ماه سال 1380 در دانشگاه اصفهان برگزار گرديد.
      چهارمين بروشور مربوط به معرفي وب سايت تخصصي ارزشيابي آموزشي مي باشد. اين بروشور در بهار 1382 طراحي و تهيه و تدوين شد.
پنجمين بروشور با هدف بروزرساني بروشور قبلي با عنوان بررسي روند پيشرفت ارزيابي دروني در دانشگاههاي كشور در اواخر ارديبهشت ماه سال 1383 تدوين و انتشار يافته است.
ششمين بروشور با هدف بروزرساني بروشور قبلي با عنوان بررسي روند پيشرفت ارزيابي دروني در دانشگاههاي كشور در اواخر ارديبهشت ماه سال 1383 تدوين و انتشار يافته است. (همان: 73-75)
-         فعاليتهاي پژوهشي و ارائه خدمات تخصصي:
      تفكر حاكم بر مديريت فعاليت ارزشيابي و اعتبارسنجي مبتني بر ساختن كليه فعاليتها و اقدامات براي پژوهش و استفاده از نتايج آنها در جهت بهره‌وري بالاي انجام آن مي‌باشد. در همين راستا گروه ارزشيابي آموزشي/ دبيرخانه ارزيابي دروني به عنوان متولي اين فعاليت در سطح نظام آموزش عالي كشور، ضمن ارائه خدمات اجرايي و انجام فعاليتهاي آموزشي و ترويجي، فعاليت‌هاي پژوهشي را در جهت پشتيباني علمي گروه‌ها و نيز انجام اثربخش و كاراي وظايف و مسئوليت‌هاي محوله، درصد فعاليت‌هاي خود قرار داده و تمامي فعاليت‌هاي خود را بر مبناي آنها بنا نهاده است. از جمله فعاليتهاي پژوهشي اين بخش مي‌توان به موارد زير اشاره نمود:
·         تدوين مجموعه عوامل، ملاكها و نشانگرهاي جامع ارزيابي (دروني) كيفيت
·         تدوين مقاله:
-                        تدوين مقاله ارزيابي دروني: رويكرد چالش برانگيز در نظام آموزش عالي كشور
-                        تدوين مقاله و رتبه‌بندي دانشگاهي: ضرورت، روش، تجربيات
-                        تدوين مقاله ارزيابي دروني از ترديد تا بهبود مستمر كيفيت در نظام آموزشهاي علمي- كاربردي، اهداف، ضرورت، ويژگيها، روش و توصيه‌ها
-                        تدوين مقاله تضمين كيفيت در آموزش عالي مفاهيم، اصول، تجربيات
·         تأليف كتاب:
-                        راهنماي علمي انجام ارزيابي دروني در نظام آموزش عالي: تجارت ملي و بين‌المللي
-                        چارچوب و راهنماي تدوين گزارش ارزيابي دروني در سطح گروه آموزشي
-                        تدوين و گردآوري كتاب مجموعه مقالات چهل و هفتمين نشست رؤساي دانشگاه‌ها و مراكز علمي و تحقيقاتي كشور
-                        تدوين و گردآوري كتاب مجموعه سخنراني‌هاي چهل و هفتمين نشست رؤساي دانشگاه‌ها و مراكز علمي و تحقيقاتي كشور
·         بررسي گزارشهاي نهايي ارزيابي دروني و تهيه چكيده گزارشها
·         گاهنامه ارزشيابي آموزشي
·         استفاده از فناوري اطلاعاتي و ارتباطي در تسهيل فرآيند ارزيابي
-                        طراحي نرم‌افزار ارزيابي دروني كه با همكاري سه تيم كاري طراحي و پس از اجراي آزمايشي و نهايي شدن و نيز ثبت در دبيرخانه شوراي عالي انفورماتيك به شماره 101443 با راهنماي جامع استفاده از آن در اختيار گروههاي مجري و متقاضي استفاده از اين نرم‌‌افزار قرار گرفت.
-                        وب سايت تخصصي ارزشيابي آموزشي
·         فعاليت‌هاي اداري و مالي (همان: 76-83)
 
فعاليت‌هاي مالي
 
-                        اين فعاليت‌ها در جهت انجام كارا و اثربخش فعاليت و فراهم نمودن زمينه جهت تحقق اهداف مورد نظر و ايجاد انگيزه در مجريان و داوطلبان انجام آن، قسمت عمده اعتبار تخصيصي در حوزه ارزيابي دروني توزيع، تخصيص و هزينه مي‌شود.
-                        توزيع دانشگاهي: توزيع دانشگاهي بودجه براساس محورها و بخشهاي اصلي برنامه و رديف اعتباري مربوطه و براساس معيارهاي زير صورت مي‌گيرد:
·         ارزيابي دروني كه شامل برآوردي از تعداد كل گروههاي آموزشي دانشگاه، تعداد گروههاي آموزشي داوطلب انجام، برنامه‌ها و طرحهاي دانشگاه براي اجراي اثربخش، اجراي برنامه‌هاي پيش‌بيني شده سازمان جهت برگزاري گردهمايي، همايش و ... و نيازسنجي و برآورد نياز دانشگاه‌ها به برگزراي كارگاه‌هاي آموزشي مورد نياز است.
·         ارزيابي بيروني و اعتبارسنجي كه شامل چشم‌انداز سازمان براي انجام اين فعاليت در دانشگاه‌ها، تعداد گروه‌هاي داوطلب و مجري فعاليت ارزيابي دروين، برنامه‌ها و طرح‌هاي پيش‌بيني شده دانشگاه جهت انجام فعاليت مذكور، روند پيشرفت گروه‌هاي داوطلب و مجري در انجام و اتمام فعاليت ارزيابي دروني، برنامه‌ها و طرح‌هاي پيش‌بيني سازمان جهت عملي نمودن برنامه‌هاي حوزه مذكور با فرهنگستان‌ها، انجمن‌هاي علمي و ... و همكاري‌هاي بين‌المللي با نهادها و سازمان‌هاي جهاني متولي در امر اعتبارسنجي و تضمين كيفيت در آموزش عالي.
·         كاربست يافته‌هاي ارزيابي دروني: قسمتي از بودجه تخصيص به دانشگاه‌ها جهت كمك به كاربست آن دسته از نتايج و پيشنهادات ارزيابي دروني در سطوح گروه آموزشي، دانشكده، دانشگاه و وزارتخانه كه متضمن بار مالي مي‌باشد، اختصاص مي‌يابد. اين مبلغ به عنوان كمك بوده و از اينرو در تأمين آن لازم است كه دانشگاه نيز اقدام و مساعدت لازم جهت تأمين قسمتي از هزينه‌ها را بعمل آورد.
-                        توزيع گروهي بودجه: مركز مطالعات، تحقيقات و ارزشيابي آموزشي سازمان باتوجه به درخواست‌هاي ارسالي از طرف حوزه معاونت آموزشي و يا ساير معاونت‌هاي متولي هر دانشگاه جهت انجام فعاليت، بودجه مورد نياز هر گروه آموزشي را با توجه به معيارهاي تصويب شده شوراي برنامه‌ريزي ارزيابي دروني سازمان اختصاص مي‌دهد. ميزان بودجه تخصيصي به هر گروه براساس ويژگي‌هاي خاص و گروه در حوزه علوم انساني، علوم فني و مهندسي، علوم پايه، علوم كشاورزي، هنر و پزشكي به آنها پرداخت مي‌شود. معيارهاي مورد نظر در اين خصوص عبارتند از:
 
 
 
الف) گروه‌هاي آموزشي
ب) گروه‌هاي پژوهشي (همان: 90-96)
- نحوه هزينه كردن اعتبار ابلاغي:
الف) هزينه در بخش ارزيابي دروني كه صرف اين بودجه در گروه‌هاي مجري فعاليت ارزيابي دروني در قالب موارد زير صورت مي‌گيرد:
 
·         پرداخت حق‌الزحمه اعضاي هيأت علمي مشاركت‌كننده در فعاليت
·         تهيه و طراحي ابزارهاي اندازه‌گيري اطلاعات و جمع‌آوري داده‌هاي مورد نياز
·         برگزاري جلسات كميته ارزيابي دروني گروه
·         برگزاري نشست‌هاي علمي كميته ارزيابي دروني گروه با ساير مدعوين حوزه مربوطه
·         پرداخت حق‌الزحمه همكاران و مشاورين
·         تهيه نرم‌افزار‌هاي كمكي
 
- پشتيباني و حمايت ستادي
موارد عمده مورد نظر در اين خصوص عبارتند از:
الف) برگزاري كارگاه‌هاي آموزشي از طرف دانشگاه براي گروه‌هاي آموزشي مجري فعاليت ارزيابي دروني
ب) برگزاري همايش، گردهمايي، جلسات و نشست‌هاي علمي براي گروه‌هاي مجري ارزيابي دروني دانشگاه
ج) ارائه خدمات پشتيباني و مشاوره ستادي به گروه‌‌هاي آموزشي مجري
د) تهيه و تدوين گزارش ارزيابي دروني دانشگاه
ه) تهيه و تدوين گزارش ارزيابي بيروني دانشگاه
 
ب) هزينه كردن در بخش ارزيابي بيروني و اعتبارسنجي:
موارد عمده صرف بودجه اين قسمت عبارتند از:
1-       برگزاري كاگره‌ آموزشي توجيهي و تكميلي
2-       پرداخت حق‌الزحمه هيأت همتايان
3-       طراحي، تصويب و تدوين استانداردهاي ارزيابي بيروني
4-       تهيه و طراحي فرم‌ها و ابزارهاي اندازه‌گيري داده‌ها و هزينه‌‌هاي مربوط به تهيه گزارش ارزيابي بيروني
5-       برگزاري جلسات و نشست‌هاي علمي و تبادل تجربه در اين حوزه
6-       پرداخت حق‌الزحمه مشاور و همكاران فعاليت
7-       فعاليت‌ها و امور اداري و اجرايي طرح
نكاتي كه در استفاده از اين اعتبار بايد مورد توجه قرار گيرد شامل موارد زير مي‌باشد:
-          اعتبارهاي اين رديف صرفاً يكساله مي‌باشد و دستگاه اجرايي مجاز به ايجاد تعهد مازاد بر اعتبار تخصيص يافته نمي‌باشد.
-          دستگاه اجرايي استفاده‌كننده از اعتبارات مكلف به رعايت دقيق ضوابط اجرايي بودجه در آن سال مي‌باشد.
-          دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشي و پژوهشي و انجمن‌هاي علمي استفاده‌كننده‌ از اعتبارات اين رديف مكلفند مراحل اجرايي ارزيابي دروني، ارزيابي بيروني و مصرف اعتبارات اين موافقنامه را براساس دستور العمل و آيين‌نامه‌هاي تدوين شده توسط سازمان سنجش آموزش كشور كه به آنان ابلاغ شده يا مي‌شود و رعايت مفاد تفاهم‌نامه‌اي كه بين سازمان سنجش كشور، دانشگاه و فرهنگستان منعقد مي‌شود به انجام رسانند.
-          بودجه تخصيصي در هر سال، صرفاً جهت انجام امور مربوط به ارزيابي و اعتبارسنجي و موارد مشخص شده در موافقتنامه اختصاص داده شده است و هزينه كردن ان در مواردي غير از ارزيابي و اعتبارسنجي غيرمجاز مي‌باشد. (همان: 100-104)
 
 
مكاتبات اداري:
      مكاتبات اداري سنجش به دو قسمت دانشگاهي و غيردانشگاهي تقسيم مي‌شوند. در بخش دانشگاهي مخاطبين اصلي، عوامل و دست‌اندركاران دانشگاه‌ها و مجريان ارزيابي مي‌باشند.
      در بخش غيردانشگاهي اين مركز مكاتباتي با مراكز علمي و پژوهشي، بخشهاي مختلف وزارت علوم، تحقيقات و فناوري وزارت نيرو، سازمان مديريت و برنامه‌ريزي و ... انجمن‌هاي علمي كشور جهت مشاركت و همكاري آنها در ارزيابي و اعتبارسنجي و استفاده از اساتيد برجسته انها در ارزيابي دروني و بيروني گروه‌هاي مختلف داشته است. (همان: 104-106)
 
فصل چهارم
عوامل، ملاكها و نشانگرهاي ارزشيابي كيفيت
مقدمه
ارزشيابي داراي سه مرحله اجرايي است كه عبارتند از:
1-       اقدامات پيش از اجراي ارزشيابي كه عمدتاً به فراهم كردن شرايط و پيش بايستهاي انجام ارزشيابي مي پردازد.
2-       اقدامات حين اجراي ارزشيابي كه عمدتاً به شيوه اجرا و فرآيند ارزشيابي مي پردازد.
3-       اقدامات پس از اجراي ارزشيابي كه عمدتاً به كار بست نتايج و بهبود كيفيت مربوط مي‌شود .
مجموعه جامع عوامل، ملاكها و نشانگرهاي ارزيابي دروني مبناي طراحي و پياده سازي نرم افزار ارزيابي دروني شد كه در تسهيل فرآيند اجرا و آموزش آن به كاربران نقش برجسته اي را ايفاد مي كند.
اين عوامل عبارتند از:
·         رسالت ها و اهداف،
·         ساختار سازماني و مديريت،
·         اعضاي هيأت علمي؛
·         دانشجويان؛
·         فرآيند تدريس - يادگيري؛
·         دوره هاي آموزشي و برنامه هاي درسي؛
·         پژوهشي؛
·         امكانات و تجهيزات آموزشي و پرورشي؛
·         دانش آموختگان؛
      انتظار مي رود كه بعد از انجام ارزشيابي دروني، مجموعه تصريح شده رسالت و اهداف مورد بازبيني و مجموعه اي مدون و مستند تحت عنوان رسالت و اهداف بر مبناي نتايج و يافته هاي ارزيابي دروني تدوين شود، كه ضمن بازنمايي فلسفه وجودي واحد و مسير فعاليت و برنامه‌هاي آن از عينيت و واقع گرايي لازم برخوردار باشد. (محمدي، 1384: 99-101)
رسالتها و اهداف
      نظام هاي آموزش عالي در جهت نيل به اهداف مشخصي فعاليت مي كنند و داراي رسالت و مأموريت ويژه هستند. از جمله اين اهداف مي توان به گسترش مرزهاي دانش، تربيت نيروي متخصص و پرورش تفكر انتقادي اشاره كرد. (Unesco, 1997) رسالت ها و اهداف مي تواند منجر به تفاسير مختلف از آنها شده و رسيدن به مقصد را به تأخير اندازد.
ساختار سازماني - سازماندهي - مديريت و تشكيلات
      دانشگاه يك واحد سازماني است. اين واحد ساختار دارد، يعني روابط قدرت و اختيار در آن تعريف شده است. در رأس اين ساختار مدير قرار دارد. مديريت يعني هنر سازمان دادن به منابع انساني و غير انساني براي نيل به اهداف، بنابر اين شخص مدير، سبك مديريت و چگونگي تصميم گيري ها در اين سازمان از ويژگيهاي خاصي برخوردار است. (هرسي و بلانچارد، 1375)
اعضاي هيأت علمي
      در فرآيند ارزشيابي خواه دروني، خواه بيروني بايد هيأت علمي به عنوان يك كل و در باهم نگري با ساير عوامل تشكيل دهنده گروه آموزشي به عنوان يك نظام ديده شود و مورد قضاوت قرار گيرد.
      از اينرو آگاهي اعضاي هيأت علمي از مسائل و مشكلات گروه آموزشي و اشراف آنها به موضوعات مبتلا به نظام دانشگاهي از يكسو و حضور فعال و داوطلبانه آنها براي مشاركت در پرداختن به اين مسائل از سوي ديگر، آنها را به عنوان يك عامل تأثيرگذار بر كيفيت دانشگاهي معرفي مي كند. (محمدي، 1384: 108)
دانشجويان
      مركز ثقل و هسته اصلي هر نظام آموزشي (دانشگاه) فراگيران (دانشجويان) آن هستند. تمام تلاش هاي بخش هاي مختلف دانشگاه به منظور ايجاد تغييرات مطلوب در رفتار و عملكرد دانشجويان صورت مي گيرد. دانشجويان به عنوان درون دادهاي نظام دانشگاهي داراي ويژگيهاي ممتاز و با اهميتي هستند؛ وضعيت آنها در هنگام ورود به دانشگاه، رفتارهاي آموزشي آنان در حين تحصيل در دانشگاه و قابليت هاي كسب شده آنان هنگام خروج از محيط آموزشي دانشگاه از مؤلفه هاي مهم و اساسي است كه شايسته است به نحو مطلوب مورد بررسي علمي قرار گيرد.
در بحث ارزشيابي دانشجويان، خواه ناخواه ذهن ما متوجه پيشرفت تحصيلي به عنوان ركن اصلي ارزشيابي دانشجو خواهد شد. (محمدي، 1384: 110)
فرآيند تدريس - يادگيري
      بررسي منابع معاصر در خصوص يادگيري و ياددهي در آموزش عالي به اجمال، دلالت بر اين دارد كه يكي از رسالتهاي آموزش عالي، آموزش چگونه ياد گرفتن و فراهم كردن شرايط براي يادگيري دانشجو است. (باقريان، 1383: 1323)
      تدريس و يادگيري عبارت است از كنش و واكنش ميان عضو هيأت علمي و دانشجو منظور از آن، تغيير مطلوب در عملكرد و رفتار دانشجو مي باشد. دانشجويان يكي از زير مؤلفه هاي فرايند تدريس و يادگيري است كه بايستي به بهترين نحو مورد ارزيابي قرار گيرد.
      براي عامل تدريس و يادگيري ملاكهايي شامل «روشهاي تدريس مورد استفاده، استفاده اعضا هيأت علمي از تكنولوژي آموزشي در تدريس و ارزيابي از آموخته هاي دانشجويان» مورد نظر قرار گرفته و براي هر يك از ملاكهاي ياد شده نيز نشانگرهاي متناسب تعريف شده است. (محمدي، 1384: 113)
دوره هاي آموزشي و برنامه هاي درسي
      رسالت و اهداف دانشگاه در قالب برگزاري دوره هاي آموزشي و اجراي برنامه هاي درسي تحقق پيدا مي كنند. اينكه چه دوره هايي آموزشي با توجه به ساختار متمركز نظام آموزش عالي كشور، برنامه هاي درسي رشته هاي دانشگاهي به شيوه اي متمركز ارائه شده و نقش گروه هاي آموزشي در تدوين آنها كم رنگ است. (محمدي،1384: 115)
پژوهش
      رسالت هاي دانشگاه در سه سطح آموزشي، پژوهشي و ارائه خدمات تخصصي تعريف مي شود. (بازرگان، 1372) فعاليتهاي پژوهشي دانشگاهي بسيار گسترده است و طي بعضي از مؤلفه هاي پژوهشي در دانشگاه جزء لازم و ضروري ارتقاء علمي است. پس پژوهش بعد از آموزش جزء جدايي ناپذير عملكرد نظام دانشگاهي است و خدمات پژوهشي دانشگاه مي تواند در سطح پايه و يا كاربردي باشد. (محمدي، 1384: 116)
امكانات و تجهيزات آموزشي و پژوهشي 
      امكانات و تجهيزات آموزشي و پژوهشي بخشي از فرآيند پشتيباني هستند كه براي نيل به مقاصد دانشگاه از اهميت خاصي برخوردارند. برنامه هاي توسعه گروه هاي آموزشي هر چقدر هم كه دقيق و جامع طرح شده باشند، در صورتي كه امكانات و تجهيزات لازم براي اجرايي ئمودن آنها اختصاص نيابد. در عمل اجرا نخواهندشد. منابع مورد نياز گروه هاي آموزشي را مي توان به چهار دسته انساني، مالي (بودجه)، مادي (كالبدي) و اطلاعاتي تقسيم كرد. (محمدي، 1384: 118)
دانش آموختگان
      دانش آموختگان كساني هستند كه مطابق با برنامه آموزشي و درسي تدوين شده اي يك دوره تحصيلي برگزار شده در يك مركز آموزشي را با موفقيت به پايان رسانيده اند. آنان مهمترين برونداد نظام دانشگاهي هستند. قابليت هاي دانش آموختگان در سه بعد دانش، نگرش و مهارت قابل ارزيابي مي باشد. داده هاي مربوط به قابليت هاي فوق از سه منبع فراهم مي شود.
الف - نتايج حاصل از اجراي آزمون هاي علمكردي ب- نظر سنجي از دانش آموختگان درباره فرايند اجرايي نظام / برنامه ج - نظر سنجي از مسؤلان يا سرپرستان مستقيم دانش آموختگان (به عبارت ديگر نظرسنجي از كارفرمايان). (محمدي، 1384: 120)
 
تجربه استفاده از نشانگرها در ارزشيابي دروني گروههاي آموزشي
مجموعه ملاكهاي ارزشيابي آموزشي كه توسط بازرگان مورد بازنگري و ارائه قرار گرفته است به قرارزير شامل:
- جايگاه سازماني، سازماندهي تشكيلات و مديريت
دانشجويان
- فرايند تدريس - يادگيري
- تناسب دوره هاي مورد اجرا با نيازهاي جامعه
- دانش آموختگان (بازرگان، 1380: 116-118)
      با توجه به تجارب بدست آمده در زمينه ارزشيابي دروني در حوزه ملي و مطالعات و پژوهش ها در حوزه بين المللي، از زمانيكه انجام ارزشيابي دروني در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري شروع شد، ضرورت تدوين و توافق بر روي مجموعه اي از نشانگرهاي قابل استفاده در ارزشيابي دروني گروه ها به وضوح احساس مي شد. (محمدي، 1384: 125)
      با توجه به اينكه در تدوين نشانگرها سعي شده است كه حتي الامكان تمامي عوامل دخيل در فعاليتهاي آموزشي، پژوهشي و عرضة خدمات تخصصي گروه در نظر گرفته شود، لذا تعداد زيادي از نشانگرها تدوين شده است؛ كه گستره وسيعي از فعاليتهاي رسمي و غير رسمي گروه را تحت پوشش قرار مي دهد.
بهتر است استفاده از نشانگرها در ارزشيابي دروني با توجه به اولويت بندي هاي مشخص انجام شود. نشانگرها به سه دسته تقسيم شوند. دسته اول كه در بردارندة حداقلهاي موجود و الزامات فعاليتهاي گروههاي آموزشي است، در انجام ارزشيابي دروني اجباراً مورد استفاده قرار گيرد. نتايج حاصل از استفاده اين نشانگرها به نوعي مشروعيت فعاليتهاي گروه ها را نشان خواهد داد. دسته دوم نشانگرهايي باشد كه گروه هاي آموزشي جديد التأسيس از آنها استفاده نمي كنند، اما گروههاي قديمي بايد از آن ها استفاده كنند و بالاخره دسته سوم ويژه آندسته از گروههاي آموزشي است كه دوره هاي آموزشي دكتري دارند و انتظارات از آنها به عنوان يكي از مراكز توليد علم بالاست. (محمدي، 1384: 125-127
 
فصل پنجم
معيارهاي داوري در ارزشيابي كيفيت
مقدمه
      واژه استاندارد كه گاهي معادل با معيار در نظر گرفته شده يكي از اين مفاهيم است. از لحاظ لغوي استاندارد عبارت است از چيزي براي آزمايش، سنجش وزن و طول، كيفيت و مانند آن و همچنين سطح مورد قبول يك چيز از نظر كيفيت، عيار قانوني و ضابطه اي براي كنترل (Hornby, 1997) و همچنين مي توان استاندارد را به عنوان قانون يا اصلي كه مبناي قضاوت و داوري قرار مي‌گيرد در نظر گرفت. (فتحي واجارگاه، 1383)
      سازمان جهاني استاندارد تعريف جامعي از استاندارد ارائه داده است. استاندارد ملاكي است در بر گيرنده قواعد، راهنماييها، يا ويزگيهايي براي فعاليتها يا نتايج آنها به منظور استفاده عمومي و مكرر است كه از طريق همراهي و بوسيله سازمان شناخته شده اي تصويب شده باشد و هدف آن دستيابي به ميزان مطلوبي از نظر در يك زمينه خاص است. (يگانه، 1379)
      مؤسسات آموزش عالي و برنامه هاي آموزشي براي اينكه مورد تأييد قرار گرفته و معتبر شناخته شوند بايد به اين استانداردها دست پيدا كنند.
انواع استانداردها
استانداردها ازچند جهت تقسيم بندي، تدوين و مورد استفاده قرار مي گيرند:
استانداردهاي كمي در مقابل استانداردهاي كيفي
      استانداردهاي كمي نشان دهندة آستانه هايي هستند كه دست يابي به آنها ، شرط معتبر شناخته شدن مؤسسات آموزش عالي و برنامه هاي آموزشي است.
      اما اغلب اوقات استانداردهاي آموزشي به صورت كمي بيان نمي شوند بلكه نشاندهنده سطح انتظار از الزامات رويه ها و مقررات مقاصد و اهداف و تعهدات آموزشي موسسات هست. (ولاسينو، 2004)
استانداردهاي پايه در مقابل استانداردهاي تعالي
      گاهي استانداردها به گونه اي تدوين مي شود كه در بردارنده حداقل كيفيت قابل قبول باشد؛ در اين صورت به آنها استانداردهاي پايه گفته مي شود. گاهي مواقع نيز، استانداردها به بالاترين سطح مورد نظر از كيفيت اشاره دارند كه در اين صورت به آنها استانداردهاي تعالي مي گويند. (پازارگادي، 1383)
 
استانداردهاي مطلق در مقابل استانداردهاي نسبي
      استانداردهاي مطلق براي انجام يك داوري دو بخشي قابل قبول - غير قابل قبول مورد استفاده قرار مي گيرد. در استفاده از اين دسته از استانداردها حالت بينابيني وجود ندارد. به طور خلاصه مي توان گفت زماني كه ارزشيابي منجر به تصميم مهم و حياتي مي شود بهتر است از استانداردهاي مطلق استفاه شود.
      در امور آموزشي كه دست يابي به وضعيت مطلوب مكرراً امكان پذير نيست و نياز به زمان و انجام اصلاحات و تغييرات در برنامه هاي آموزشي است، معمولاً از استانداردهاي نسبي استفاده مي شود. (Worthen & Sanders, 1987)
 
استانداردهاي عمومي در مقابل اختصاصي 
      زماني كه استانداردها براي يك سطح به خصوصي از رشته هاي مختلف آموزشي (مثلاً دوره كارشناسي و يا كارشناسي ارشد) بيان مي شود، مي توان آنها را استانداردهاي عمومي دانست.
      از سوي ديگر هر كدام از رشته هاي تحصيلي با توجه به ويژگي هاي منحصر به فردشان مي توانند مجموعه اي از استانداردهاي مختص به خودشان را تدوين كرده و در ارزشيابي مورد استفاده قرار دهند.
      بهتر است در تدوين استانداردها ابتدا براي جلوگيري از اتلاف وقت و هزينه، استانداردهاي عمومي مربوط به يك سطح تحصيلي تدوين شود، سپس متخصصان هر رشته تحصيلي استانداردهاي مربوط به رشته خودشان را تدوين نمايند. (محمدي، 1384: 137-138)
استانداردهاي محتوا در مقابل استانداردهاي برنامه
      استانداردهاي محتوا نشان دهنده شايستگي ها، دانش مرتبط و مهارت هايي است كه دانشجويان در هنگام تحصيل بايد آنها را كسب كنند.
      در مقابل استانداردهاي برنامه آموزشي نشان دهنده سطحي از الزامات است كه در خصوص دروندادها، فرايندها و بروندادها مطرح است. يعني ويژگي هاي منابع انساني، مالي (كالبدي و فضا و تجهيزات) و نيز مقررات و روش هاي اجرايي مديريتي و پشتيباني كه يك برنامه آموزشي براي اعطاي مدرك تحصيلي (در رشته و سطح خاص تحصيلي) نياز به آنها دارد. (Asceanu, 2004)
انتخاب يا تدوين ابزار اندازه‌گيري
      همانطور كه قبلاً اشاره شد متغيرهاي مورد نظر براي گردآوري داده‌هاي لازم با توجه به پرسشهاي ارزيابي (و نيز ملاكها و نشانگر) مشخص مي‌شود. بر اين اساس بايد ابزار اندازه‌گيري مناسب را تعيين كرد.
انواع ابزار اندازه‌گيري براي ارزيابي آموزشي به شرح زير است:
الف) آزمونهاي مورد استفاده براي سنجش ويژگيهاي شناختي و رواني و حركتي
ب) پرسشنامه و مقياسهاي نگرش‌سنجي
ج) مصاحبه
د) مشاهده
ه) ساير ابزار (فرمهاي اطلاعاتي و امثال آن) (بازرگان، 1380: 156)
طرح گردآوري، تنظيم، تحليل و تفسير داده‌ها
چگونگي اجراي آزمونها، پرسشنامه‌ها، مصاحبه و يا ساير ابزار اندازه‌گيري است.
      تنظيم داده‌هاي ارزيابي بايد براساس چهارچوبي باشد كه ارزيابي قبل از گردآوري داده‌ها بر پايه پرسشهاي ارزيابي تدوين كرده است. به عبارت ديگر در يك طرح ارزيابي مطلوب ارزياب مشخص مي‌كند متغيرهاي مورد مشاهده كدامند و نيز عنوان جدولهاي يك متغيري و چند متغيري را كه بايد با توجه به آنها داده‌هاي گردآوري شده تنظيم شوند فهرست مي‌كند.
      بنابراين ارزياب براساس نقش و هدف ارزيابي و نوع پرسشهاي ارزيابي و همچنين نوع داده‌هاي گردآوري شده (كيفي يا كمي) نوع تحليل داده‌ها را مشخص و سپس نحوه تفسير آنها را بيان مي‌كند. (بازرگان، 1380: 157-158)
معيارها و استانداردها در ارزشيابي
      يكي از وجوه متمايز كننده ارزشيابي آموزشي از ساير انواع جستجوهاي نظام يافته مانند پژوهش، داوري در ارزشيابي است. ارزشيابي فعاليتي است كه ناگزير دربارة ارج و ارزش پديده مورد ارزشيابي به داوري مي پردازد. بلكه بر اساس يك سري معيارهاي كاملاً روشن و تعيين شده انجام مي شود. اين معيارهاي قضاوت مي توانند عام و همگاني يا ويژه و اختصاصي باشند. (بازرگان، 1380)
مراحل تدوين استانداردها
تهيه پيش نويس استانداردها از روي منابع موجود:
·         قانون اساسي و ساير قوانين و مقررات كشور 
·         برنامه ها و سياست هاي نظام آموزش عالي
·         فلسفه و اهداف كلي نظام آموزش عالي
·         يافته هاي علمي در رشته هاي تخصصي
·         نظر متخصصان موجود در رشته هاي تخصصي
·         پتانسيل ها و امكانات نظام آموزشي
·         مطالعات تطبيقي در نظام هاي آموزش عالي (فرمهيني فراهاني، 1383)
گام اول : در تدوين استانداردها، تهيه پيش نويس استانداردها ست.
گام دوم : در تدوين استانداردها، پالايش مجموعه اي است كه تحت عنوان پيش نويس تهيه شده است.
گام سوم : در تدوين استانداردها، كسب توافق جمعي از صاحب نظران در خصوص مجموعة پالايش شدة استانداردهاست. (محمدي، 1384: 146-147)
مروري بر ديدگاههاي موافق و مخالف استاندارد سازي در آموزش عالي
      استانداردسازي و تاكيد بر كاربست استانداردها همواره موردتوجه بيشتر مديران و دست اندركاران و برنامه ريزان دانشگاهي قرار گرفته اما با اين همه نبايد از ديدگاه مخالفان استانداردسازي در نظام دانشگاهي غافل ماند، مخالفان معتقدند كه دلباختگي تمام عيار به استانداردها و غفلت از عواقب كاربرد بي چون و چراي آنها در آموزش عالي مشكل آفرين خواهد بود. (ميرزا محمدي، 1376)
چگونگي تدوين گزارش ارزيابي
      در طرح ارزيابي بايد مشخص كرد كه نتايج ارزيابي چگونه گزارش مي‌شود اين امر بدان علت است كه داده‌هاي حاصل از ارزيابي و اطلاعات به دست آمده از آن بدون تفسير و نتيجه‌گيري گويا نيست. همانطور كه قبلاً اشاره شد ارزيابي مترادف با قضاوت است اين امر مستلزم داوري درباره ارزش پديده‌هاي مورد ارزيابي است. براي اين منظور در طرح ارزيابي مي‌توان جدولي عرضه كرد كه در آن اطلاعات زير بدست آيد:
·         پرسش ارزيابي (باتوجه به هدف و نقش ارزيابي)
·         مخاطبان ارزيابي (تصميم گيرندگان، مجريان، شركت ‌كنندگان در نظام (برنامه)
·         محتواي گزارش (نحوه اجراي نظام (برنامه) ، مشكلات اجراي نظام (برنامه)، كيفيت نظام (برنامه)
·         شكل گزارش (گزارش شفاهي نتايج اجراي طرح شامل نكات اصلي به دست آمده، گزارش خلاصه نتايج به دست آمده به طور كتبي
      زمان گزارش (مثلاً گزارش نتايج اوليه ارزيابي- عرضه گزارش در جلسه عمومي هيأت رئيسه همراه با خلاصه گزارش مكتوب، سخنراني در جلسه عمومي مخاطبان كه موجب مي‌شود بتوانيم نتايج ارزيابي را به موقع اشاعه داد و به هدفهاي ارزيابي تحقق بخشيد.
 
فهرست منابع و مآخذ
1-                ادوارد ساليس. مديريت كيفيت فراگير در آموزش. ترجمه: سيد علي حديقي
2-                بازرگان. عباس1374. ارزيابي دروني دانشگاهي و كاررد آن در بهبود مستمر كيفيت آموزش عالي. فصلنامه پژوهش و برنامه‌ريزي در آموزش عالي. شماره 3 و 4. ص 1-22
3-                بازرگان. عباس و همكاران 1379. رويكرد مناسب ارزيابي دروني براي ارتقاء مستمر كيفيت گروههاي آموزشي در دانشگاههاي علوم پزشكي. مجله روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران. دوره جديد. سال پنجم. ص 1-27
4-                بازرگان. عباس. 1376. كيفيت و ارزيابي آن در آموزش عالي. نگاهي به تجربه‌هاي بين‌المللي. فصلنامه رهيافت. شماره 155 ص 70-60
5-                باقريان. فاطمه 1383. يادگيري در آموزش عالي. نادرقلي قورچيان، حميدرضا آراسته، پريوش جعفري. دايرالمعارفآموزش عالي. ج دوم. تهران بنياد دانشنامه بزرگ فارسي
6-                بولا. اس. اچ. 1990 ارزشيابي طرح‌ها و برنامه‌هاي آموزشي براي توسه. ترجمه دكتر خدايار ابيلي 1375. تهران انتشارات مؤسسه بين‌المللي آموزش بزرگسالان
7-                بيلو پاتريك.ج. و همكاران 1990. راهنماي اجرايي برنامه‌ريزي استراتژيك. ترجمه منصور شريفي گلويي 1379. تهران انتشارات هواي تازه
8-                پازارگادي. مهرنوش 1377. الگويي جهت اعتباربخشي دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالي كشور در بخش دولتي و غيردولتي. رساله دكتري دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات
9-                خليجي. محسن. 1376. نگاهي به نظام آموزش عالي ايران. گذشته، حال، آينده. مجموعه مقالات نخستين سمينار آموزش عالي در ايران. جلد اول. تهران. انتشارات دانشگاه علامه‌طباطبايي
10-            راتكليف. جيمز 1996. سنجش، ارزشيابي و اعتبارسنجي در آمريكا. ترجمه غلامرضا يادگارزاده 1383. مجله علم و آينده. شماره 7 ص 99-113
11-            سيف. علي اكبر 1375. روشهاي اندازه‌گيري و ارزشيابي آموزشي. تهران. نشر دوران.
12-            عزيزي نعمت‌ال... 1379. مفهوم كيفيت و نظامهاي بهبود آن در آموزش و پرورش. فصلنامه تعليم و تربيت. شماره 61 ص 23-43
13-            عمومي، رضا و همكاران 1384. ارزشيابي كيفيت در آموزش عالي. انتشارات سازمان سنجش كشور
14-            فاضلي. عصمت. 1383. دانش‌آموختگان و اشتغال. به كوشش نادرقلي قورچيان. حميدرضا آراسته. پريوش جعفري. دايره‌المعارف آموزش عالي. جلد اول. تهران. بنياد دانشنامه بزرگ فارسي.
15-            فتحي واجارگاه. كورش 1283. استاندارد سازي يا استاندارد شكني؟ آيا استانداردسازي وضعيت مدارس را بهبود مي‌بخشد؟ مجموعه مقالات اولين همايش علمي استانداردسازي در آموزش و پرورش. تهران. انتشارات مدرسه
16-            فرمهيني فراهاني. محسن 1373. استانداردسازي برنامه درسي. مجموه مقالات اولين همايش علمي استاندارد و استانداردسازي در آموزش و پرورش. تهران. انتشارات مدرسه
 
17-            كافمن. راجرز هرمن. جري 1991. برنامه‌ريزي استراتژيك در نظام آموزشي. ترجمه فريده مشايخ و عباس بازرگان 1374. تهران. انتشارات مدرسه
18-            كيامنش. عليرضا. 1379. روشهاي ارزشيابي آموزشي (رشته علوم تربيتي)تهران. انتشارات دانشگاه پيام نور
19-            گروه مشاوران يونسكو. فرايند برنامه‌ريزي آموزشي. ترجمه فريده مشايخ 1373. تهران انتشارات مرسه
20-            محمدي. رضا. 1381. ارزيابي دروني كيفيت گروههاي آموزشي رياضي محض و كاربردي دانشگاه صنتي اميركبير. پايان‌نامه كارشناسي ارشد دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران
21-            ميرزا محمدي. محمدحسن. 1376. بررسي و طراحي الگوي مناسب براي ارزيابي دروني كيفيت آموزش وزارت نيرو. پايان‌نامه كارشناسي ارشد دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشكده تهران.
22-            يگانه. مهرداد.1379. استاندارد و استاندارد كردن. تهران. انتشارات مركز آموزش و تحقيقاتي صنعتي ايران.
 
 
·         Cowin, bob 1994. initiating change througinternal evaluation promoting ownership of program and service evaluation results
·         Eaton judiths 2000 Accreditation: internet: http://www.chea.org/
·         El- khawas, E. 2003 Accreditation in the U.S.A: origins, development and future prospects, Unesco: IIEP
·         Fitzpatrick, J, sanders, and worthen, B 2004 program evaluation: Alternative Approaches and practical guidelines. Boston: allyn bacon press.
·         Heywood lindasay 2001 A comprehensive Framework for quality evaluation and improvement in universities. : http://www.guality.nist.gov1./
·         Horenby, A. 1997. oxford advanced learners dictionary- oxford university press
·         Huresr, R. middle 1995. Leadership, qualits and institutional effectiveness: higher education quality. Vol 4, n3, p.p 267-285
·         Izadi, m. 1996 quality in higher education, journal of industrial teacher education: journal of industrial teacher education
·         Patton, m, q 1997 Utilization- focused evaluation: the new century text. Thousand oaks, ca: sage publication
·         Unesco, 1997 higher education in tomorrows world.ferewel seminar, paris. 24 jaunry.
·         Worthen Blaine, r. and James r. sanders. 1987. Educational evaluation: alternative approaches and practical guidelines. New York: Longman.
 
 
 

 

1386/10/23 یکشنبه


 
مروري بر واژگان و اصطلاحات
ارزش : ارزش به مفهوم سودمندي نسبي يك پديده براي يك فرد و در يك زمينه خاص. كلمه ارزش كه بدرستي در كلمه ارزشيابي گنجانيده شده است به مفهوم تعيين ارزشها براي قضاوت درباره ميزان، درجه، حالت و بها پديده مورد ارزشيابي است . منظور از ارزش همان اهميت است.
ارزشيابي يا ارزيابي: داوري آگاهانه درباره ارزش كارها، انديشه‌ها، راه حلها و روشها براي منظوري معين و براساس ملاكي مشخص در ارزشيابي چهار عنصر اهميت دارد1- قضاوت 2- معيار يا استاندارد3- ارزش و 4- شناخت. برخي از متخصصين بين ارزشيابي و ارزيابي تفاوتي قائل نيستند. مفهوم ارزشيابي طي چهارده دوره تفاوتهايي داشته است . دهه هاي 40- 1930 مترادف با اندازه‌گيري، دهه50 - 1940توصيف فعاليتها و برنامه هاي آموزشي و مقايسه آنها با هدفها مورد نظر، دهه1980-1960 قضاوت درباره ارزش و اهميت هر پديده، دهه 1990 به بعد ارزيابي يا ارزشيابي مترادف با پيچيدگي فرايند و يا توافق درباره ارزش و اهميت پديده منظور شده است .
ارزيابي اثربخشي: عبارت است از قضاوت درباره مطلوبيت برونداد نهايي و پيامدها در مقايسه با هدفهاي نظام . برونداد نظام آموزشي عبارت است از : 1- سطح دانش و مهارت كسب شده ، 2- نگرش 3- آثار علمي توليد شده و خدمات مشاوره اي. به كمك مفهوم ارزيابي اثربخشي به اين سؤال پاسخ داده مي شود كه تا چه اندازه برونداد نظام آموزشي از مطلوبيت مورد نظر برخوردار است . برخي از متخصصين كيفيت آموزشي را معادل اثر بخشي دانسته اند .
ارزيابي بروني : عبارت است از ارزيابي يك برنامه يا واحد آموزشي توسط افراد بيرون از آن واحد. اين افراد مي توانند خبرگان، همگنان و يا بازرسان باشند . ارزيابي بروني به طور معمول متضمن بررسي گزارش ارزيابي دروني ، بازديد از مؤسسه و تحرير گزارش ارزيابي است . گزارش ارزيابي دروني در اختيار آژانس هاي اعتبار سنجي قرار مي گيرد .
ارزيابي دروني: عبارت است از فرآيند جمع آوري و مديريت منظم اطلاعات و تحليل انتقادي آنها براساس نقاط قوت و ضعف ، فرصتها و تهديدها راجع به يك برنامه يا واحد آموزشي. اطلاعات از طريق مديريت يا همه اعضاء هيأت علمي و دست اندركاران برنامه يا واحد و يا نظر خواهي از دانشجويان، فارغ‌التحصيلان و در صورت لزوم كارفرمايان جمع آوري مي‌گردد.
ارزيابي عملكرد: در مفهوم عام، ارزيابي عملكرد به عنوان وسيله‌اي براي اطمينان از كسب حداقل استانداردهاي عملكرد مي باشد . بعنوان مثال ارزيابي عملكرد كاركنان عبارت است از سنجش سيستماتيك و منظم كار افراد در رابطه با نحوه انجام وظيفه آنها در مشاغل محوله و تعيين پتانسيل موجود در آنها جهت رشد و بهبود . در هنگام طراحي سيستم ارزيابي عملكرد بايد مشخص شود كه سيستم ارزيابي جهت فعاليتهاي شغل طراحي مي‌شود يا براي ارزيابي نتايجي كه بايد از اين فعاليتها بدست آورد . يعني شاخص‌هايي كه براي ارزيابي عملكرد كاركنان انتخاب مي‌شوند مربوط به فعاليتهاي آنها در شغلي است يا مربوط به نتايجي كه از فعاليتها بدست مي‌آيد . يك سيستم ارزيابي عملكرد هنگامي مؤثر خواهد بود كه شامل هر دو معيار باشد .
ارزيابي كارائي : كارائي عبارت است از ماكزيمم كردن تركيبي مطلوب از عوامل برونداد براي سطح معيني از درونداد . بعبارت ديگر مي نيمم كردن درونداد براي دستيابي به تركيب مطلوب برونداد منظور از ارزيابي كارايي قضاوت درباره آن است كه براي سطح مطلوب برونداد، چه حداقلي از درونداد و فرآيند كفايت مي كند .بعبارت ديگر در ارزيابي كارائي به دنبال اين سؤال هستيم كه چگونه براي ميزان معيني از ويژگيهاي عوامل درونداد نتايج بيشتري از نظام خواهد آمد .
ارزيابي كيفيت : هر گونه فعاليت ساختارمند جمع آوري اطلاعات كه منتج به قضاوت درباره كيفيت برنامه يا واحد آموزشي گروه گردد، ارزيابي كيفيت گفته مي‌شود.
استانداردهاي ايزو 9000: اين استانداردها از مجموعه نظامهاي مديريت كيفيت است كه با هدف تأكيد و توجه به كيفيت فرآورده (كالا يا خدمات) از سوي سازمان جهاني استاندارد( ايزو) تدوين شده است . استانداردهاي ايزو 9000 براي سازمانهاي مختلف دستورالعمل‌هاي ديكته شده خاصي ندارد، بلكه فقط راهبردهاي اصلي را براي اطمينان از صحت انجام امور و تشخيص و رفع ناهماهنگي پيشنهاد مي كند .
اعتبار سنجي: اعتبار سنجي فرايندي است كه مجموعه اي از استانداردهاي از قبل تدوين شده را در يك سازمان مد نظر قرار مي دهد و ميزان تطابق وضعيت موجود مؤسسه را با آن استانداردها، ارزيابي مي كند. با مقايسه ويژگي هاي وضعيت موجود مؤسسه با استانداردهاي از قبل تدوين شده كيفيت موسسه مورد سنجش قرار مي گيرد.
تصميم گيري: تصميم‌گيري به عنوان غايت فرايند ارزشيابي منظور مي گردد . چنانچه از داده هاي ارزيابي براي تصميم گيري استفاده نشود، ارزيابي بيهوده است . تصميم هميشه با انجام دادن و اقدام همراه است . تصميم انتخابي است كه از ميان چند گزينه بعمل مي آيد.
تضمين كيفيت: تضمين كيفيت به مديريت منظم و رويه هاي ارزيابي پذيرفته شده جهت تضمين دستيابي به كيفيت تعيين شده يا بهبود يافته فراهم آوردن زمينه اعتماد ذينفعان اصلي به مديريت كيفيت و بروندادها اشاره دارد . برخي از محققان از جمله برنان (1977) ترجيح مي دهند كه بجاي اصطلاح تضمين كيفيت از اصطلاح ارزيابي كيفيت استفاده كنند . با اينكه بسياري از فعاليت هاي تضمين كيفيت در ارتباط با ارزيابي كيفيت است اما اصطلاح تضمين كيفيت در برگيرنده فعاليتهاي ديگري نيز مي باشد . بنا به تعريف شبكه بين‌الملل تضمين كيفيت، تضمين كيفيت عبارت است از مجموعه از نگرش‌ها، اقدامات و رويه‌ها كه از خلال آنها، همراه فعاليت هاي كنترل تحقق و بهبود استانداردهاي علمي مناسب ، فرايند مستمر ارزيابي كيفيت برنامه يا مؤسسه به منظور حفظ و بهبود كيفيت و پاسخگويي به ذي نفعان انجام مي شود.
خود ارزيابي : خود ارزيابي در ساده‌ترين شكل خود نوعي درون نگري است . درون نگري در بعد تعيين ارزش و تحليل تفاوتها بين سطوح مورد انتظار، سطوح ممكن و سطوح حاصل شده .
 
رتبه بندي: تكنيكي است براي رتبه بندي مقايسه اي و رده بندي مؤسسات آموزش عالي بر حسب عملكرد آنها و يا براساس تعدادي از ملاكهاي مشخص . مهمترين هدف رتبه بندي ارائه اطلاعات درباره كيفيت برنامه هاي يا سازمان هاي مورد نظر به صاحبنظران ، مصرف كنندگان و سياستگذاران است . نتايج رتبه بندي براي اطلاع رساني به عموم ذي نفعان بوسيله مطبوعات عمومي و تخصصي منتشر مي شود .
عامل : يك نظام آموزشي را مي‌‌توان با استفاده از الگوي سيستمي شامل سه عنصر يا عامل تصور نمود . بعنوان مثال درونداد (دانشجوي، هيأت علمي ، برنامه درسي، ...) فرآِيند (ياددهي- يادگيري...) برونداد( عملكرد دانش آموخته، آثار علمي چاپ شده،...) با توجه به هدف ارزيابي، مي‌توان عنصرهايي از درونداد يا برونداد را به عنوان عامل مورد نظر قرار داد كه قضاوت درباره وضعيت آنها چگونگي مطلوبيت آن عنصر از درونداد را آشكار مي‌سازد. براي مثال براي ارزيابي يك گروه آموزشي دانشجو، اعضاي هيأت علمي هر كدام مي‌توانند يك عامل محسوب شوند.
قضاوت: در فرايند قضاوت به ارزش داوري درباره نتايج پرداخته مي شود و شايستگي يا ارزش پديده مورد ارزيابي تعيين مي شود . براي اين منظور با استفاده از داده هاي تحليل شده ميزان تطابق وضعيت موجود پديده مورد ارزيابي با معيارها( استانداردها، الزامات، انتظارات، هدفها) آشكار مي شود . به عبارت ديگر به اين سؤال پاسخ داده مي‌شود كه آيا نشانگرها حاكي از آن است كه پديده مورد ارزيابي با معيارها مطابقت دارد؟ ايدئولوژي و اعتقادات افراد در قضاوت آنها تأثير زيادي دارد.
كنترل كيفيت : مكانيزمي است كه از طريق آن مي توان تطابق بروندادهاي يك فعاليت را با ويژگي هاي از قبل تعيين شده بررسي كرد . در زمينه هاي آموزشي كنترل كيفيت به معناي گردآوري منظم اطلاعات و داده‌ها براي كسب اطمينان از كيفيت واحدهاست . تمركز اصلي كنترل بر مطابقت با استانداردهاي از قبل تعيين شده براي كيفيت است .
كيفيت : كيفيت يك مفهوم چند شكلي و چند بعدي است . تصورات، ارزشها، مقاصد كلي و اهداف خاص هر فرد يا گروه ذينفع، پايه هاي تعريف كيفيت را تشكيل مي دهند . كيفيت مجموع ويژگيها و خصوصيات يك فرآورده يا خدمت است كه بيانگر توانايي آن در برآورده كردن خواسته هاي بيان شده باشد . الكراني(1992) مي گويد هر سازماني كه بتواند كيفيت را تعريف، اندازه گيري و به آن دست يابد. يك مزيت رقابتي قوي بدست آورده و آن را پايدار مي سازد . از نظر يونسكو كيفيت در آموزش عالي مفهومي چند بعدي است كه به ميزان زيادي به وضعيت محيطي ( زمينه) نظام دانشگاهي، مأموريت يا شرايط و استانداردهاي رشته دانشگاهي بستگي دارد. بر اين اساس نمي توان گفت كه كيفيت از يك نظريه عمومي يا يك الگوي كلي بدست مي آيد .
محك زني و مقايسه : اين اصطلاح به يك روش يا يك عامل ارزيابي اطلاق مي‌شود . روشي براي مقايسه نتايج بين موضوعات، برنامه‌ها، مؤسسات يا حوزه هاي عمل كه به مبادله تجربيات در خصوص بهترين شيوه عمل يا انجام كار منجر مي‌شود . ويژگي يا مشخصه اين شيوه وجود رسته يا مجموعه اي از معيارهاي از پيش تدوين شده است كه به عنوان چهارچوب يا مرجع در ارزشيابي مورد استفاده قرار مي گيرد .
مديريت كيفيت : مديريت كيفيت مجموعه اقدامات و فعاليت‌هايي است كه براي تضمين اجراي سياست‌ها ، اهداف و مسئوليت هاي مرتبط با كيفيت در سطح نظام يا مؤسسه اتخاذ مي‌شود . سياستهاي كيفيت از طريق ساز و كارهاي برنامه ريزي، كنترل، تضمين و بهبود كيفيت به اجرا در مي‌آيد .
معيار يا استاندارد: استاندارد سطح مطلوب هر نشانگر است . استاندارد به اين سؤال پاسخ مي دهد كه چقدر از ملاك مورد نظر كافي است تا بتوان وضعيت آنرا مطلوب قلمداد كرد . تعيين استاندارد امري قضاوتي است و بستگي به نظر داوران دارد . بنابراين با توجه به نظر گروههاي تدوين كننده متفاوت است . استانداردها تحت تأثير مكان و زمان قرار مي گيرند . بين استاندارد و معيار تفاوت‌هايي وجود دارد . ديوني از استانداردهاي كيفي تحت عنوان معيار نام برده و مي گويد هنگامي كه با يك پديده پيچيده سروكار داريم بهتر است مبناي قضاوت ما معيار باشد و نه استاندارد . زيرا نمي توان تمام ابعاد پيچيده و پوياي يك برنامه يا نظام را با توسل به استاندارد كمي مورد قضاوت قرار داد . ماريتا (2005) در مقايسه معيار و استاندارد مي‌گويد معيار عبارت كلي است كه مي توان تعابير مختلفي از آن به عمل آورد . تمركز معيار بر سنجش كيفيت است و از آنها مي‌توان استانداردهاي مختلفي را استخراج كرد . بعبارت ديگر ماريتا معيار را سطحي بالاتر و كلي‌تراز استاندارد مي داند و معتقد است از هر معيار مي‌توان چندين استاندارد استخراج نمود .
ملاك: ملاك عبارت است از ويژگيها با جنبه هايي از پديده مورد ارزيابي كه قضاوت درباره آنها انجام مي پذيرد. انتخاب ملاك ارزيابي و اتفاق نظر درباره آنها يكي از مهمترين اقدامات لازم براي انجام ارزيابي به شمار مي رود . ملاكها را مي توان به صورت سلسله مراتبي انتخاب كرد بعنوان مثال ابتدا دسته هاي عمده ملاكها را انتخاب كرد سپس براي هر يك از دسته ها زير ملاكها را تعريف نمود . بعنوان مثال چنانچه دانش آموخته بعنوان ملاك انتخاب گردد در اينصورت عملكرد تحصيلي و وضعيت شغلي زير ملاك محسوب مي‌شوند.
مميزي: در آموزش عالي مميزي به معناي فرآيند بررسي و چك كردن فعاليت هايي براي كسب اطمينان از كيفيت، يكپارچگي و استانداردهاي مؤسسات آموزش عالي است . مميزي آموزشي بسياري از روش هاي كاري، مانند موشكافي در بررسي اسناد، انجام مصاحبه هاي دقيق با كاركنان به منظور كسب اطمينان از خدشه ناپذير بودن در بر مي گيرد .
نشانگر: نشانگرها عبارتند از مشخصه‌هايي كه براي گردآوري داده‌ها جهت قضاوت درباره ملاكهاي مورد نظر به كاربرده مي‌شوند . نشانگر آماره‌اي است  درباره نظام آموزشي كه وضعيت يك يا چند عامل را آشكار مي كند . در برخي از موارد از مجموعه اي از نشانگرها به عنوان سيستم نشانگرها استفاده مي شود . بعنوان مثال چنانچه دانش آموخته بعنوان عامل و عملكرد تحصيلي به عنوان ملاك در نظر گرفته شود نشانگر مورد نظر مي تواند معدل نمره هاي او يا نمره آزمون ورودي باشد .
نظارت و پايش : پايش يا نظارت به مشاهدات منظم و توأم با دانش، بينش و آگاهي كه به ثبت پديده ها مي پردازد . اطلاق مي شود و از ابزارهايي كمي و كيفي چون گزارش ها، مشاهدات، چك ليست ها، نشست‌ها ، ايده ها و حقايق بهره‌مند مي‌گردد . از طريق اين ابزارها به جمع آوري بازخوردها پرداخته و اقدام به اصلاح امور مي‌گردد . نظارت بخشي از ارزشيابي است كه در آن امر قضاوت انجام نمي گيرد . در برخي از منابع از واژه نظارت همراه با راهنمايي استفاده مي شود و يا نظارت، مترادف با ارزيابي تكويني بيان شده است . از آنجا كه هدف از استقرار يك نظام جامع ارزيابي آموزشي كمك به سياستگذاري و برنامه ريزان از طريق فراهم نمودن داده هاي لازم براي نيل به هدفهاي آموزشي و بهبود عوامل آموزشي است، مي توان نظارت را جزيي از ارزيابي تكويني منظور داشت .
نظام اطلاعات مديريت آموزشي : نظام اطلاعات مديريت آموزشي مجموعه اي از داده هاي كمي و كيفي درباره درونداد، فرايند، محصول، برونداد و پيامدهاي نظام آموزشي است كه مي توان آنها را به گونه هاي مختلف به نظم در آورد به طوري كه با تحليل داده ها، اطلاعات لازم براي ارزشيابي و در نتيجه تصميم گيري مربوط به اداره امور نظام آموزشي را فراهم آورد .
نظام كيفيت : عبارت است از ساختار سازماني، روشهاي اجراي فرآيند‌ها و منابع مورد نياز براي به اجرا درآوردن مديريت كيفيت . نظام كيفيت در حوزه آموزشي، در دو بخش مجزا تعريف مي شود . الف- روش اجراي نظام كيفيت و ب- طرح ريزي كيفيت. در بخش روش اجرايي، نظام كيفيت به پيچيدگي كار و مهارت افراد و استانداردها و مشي سياسي سازمانهاي آموزشي مي پردازد و در بخش طرح ريزي كيفيت، به چگونگي نيازمنديها، مثلاً براي يك كلاس خاص پرداخته مي شود .
نظام مديريت كيفيت: نظام مديريت كيفيت متشكل از مجموعه اي رسمي از روشهاي مديريت كيفيت براي توليدات و خدمات يك سازمان است كه آن سازمان را قادر مي سازد خود را به مشتريان و هيأت اعتبار سنجي بنماياند و به آنان نشان دهد كه توانسته است يك نظام اثر بخش را در مديريت، توليدات و خدمات مستقر سازد.
 
 
 
 


 

بيشتر